ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
درباره حوادث و تحولات جاری در قدس اشغالی انجام شد
نامه اسماعیل هنیه به رهبر معظم انقلاب
اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی حماس در پیامی به رهبر معظم انقلاب ضمن تشریح حوادث و تحولات جاری در قدس اشغالی، خواستار اتخاذ موضع قاطع جهان اسلام برای حمایت از ساکنان قدس و توقف جنایات اشغالگران اسرائیلی شد.
به گزارش ایسنا به نقل از مرکز اطلاعرسانی فلسطین، در متن این پیام بعد از سلام و درود آمده است: مایه خرسندی ما در جنبش حماس است که در این ایام مبارک و روزهای پایانی ماه رمضان، سلام و درود و تقدیر خالصانه خود را محضر جنابعالی تقدیم نماییم. از خداوند متعال خواستاریم که این ماه بزرگ و عید سعید فطر را بار دیگر با خیر و برکت نصیب جمهوری اسلامی ایران و ملت بزرگ آن و امت اسلامی گرداند، چه او شنوا و اجابت کننده دعا است.
همان گونه که حضرتعالی در جریان بوده و هستید، حملات و تجاوزات صهیونیستهای غاصب علیه قدس و ساکنان آن اعم از تشدید عملیات یهودیسازی، شهرکسازی، کوچاندن اجباری فلسطینیان، پاکسازی نژادی و حملات به منطقه باب العامود و شیخ جراح، همچنین تجاوزات علیه مسجدالاقصی و معتکفین در آن اعم از تعرض به این مسجد مبارک یا سرکوب نمازگزاران و بستن درهای آن و ممانعت از ورود فلسطینیان به آن برای اقامه نماز و عبادت ادامه دارد که تمامی اینها تلاشی گسترده از سوی سران رژیم اشغالگر برای مشروعیتبخشی به شهرکسازی، کوچاندن فلسطینیان، مصادره خانهها و املاک آنان و تثبیت تقسیم زمانی و مکانی مسجد مبارک الاقصی و تغییر وضعیت حاکم بر آن است و این جنایتی جدید است که از تمامی خطوط قرمز فراتر رفته و احساسات و عواطف امت اسلامی را جریحهدار کرده و شهر قدس و تاریخ اسلامی آن و موجودیت، رزق و روزی و آینده و حقوق مشروع ساکنان آن را هدف گرفته است، کما اینکه مستقیماً مسجد مبارک الاقصی و پاسداران آن را نیز هدف قرار داده است.
وی افزوده است: ما در جنبش حماس در مقابل تجاوزات و جنایات دشمن صهیونیستی در ماه مبارک رمضان و اوضاع متشنج و خطرناک حاکم بر قدس و مسجدالاقصی که نسبت به تبعات و پیامدهای خطرناک آن هشدار میدهیم؛ خواستار تحرک فوری برای اتخاذ موضعی قاطع در قبال این جنایات و تلاش برای بسیج مواضع اسلامی و دیپلماسی عربی، اسلامی و بینالمللی به منظور بازداشتن دشمن صهیونیستی از ادامه جنایات وحشیانه خود علیه ملت فلسطین و سرزمین و مقدسات آن در شهر قدس اشغالی بویژه مسجد مبارک الاقصی هستیم.
تلاشهای مستمر و گسترده اشغالگران صهیونیست در شهر قدس برای کوچاندن اجباری ۲۸ خانواده فلسطینی در محله شیخ جراح و حملات شنیع علیه ساکنان محله باب العامود و تعرضات متجاوزانه و تحریکآمیز به مسجد الاقصی و سرکوب معتکفین در آن، جنایت و اقدامی خطرناک است که نباید در مقابل آن سکوت کرد یا بدون واکنشی قوی که به بازداشتن رژیم اشغالگر و سران آن از ادامه جنایات علیه قدس و مسجدالاقصی و ملت فلسطین بویژه تصمیم شهرکنشینان اشغالگر اسرائیلی برای تعرض گسترده به مسجدالاقصی در ۲۸ ماه مبارک رمضان با هماهنگی گروهکهای یهودی و حمایت ارتش این رژیم بینجامد، از کنار آن گذشت.
رئیس دفتر سیاسی حماس ادامه داد: ما در این ایام در ماه مبارک رمضان، ماه همبستگی، همکاری و پیروزی این پیام را خدمت جنابعالی ارسال میکنیم و ما همه باور و امید داریم که امت اسلامی همچون بنایی محکم و آهنین در صفی واحد قرار گیرد ـ همیشه همین مایه پیروزی در قدس و مقدسات بوده است ـ و به حمایت از ملت فلسطین در قدس و مسجدالاقصی جهت مقابله با جنایات اشغالگران صهیونیست و بازداشتن شهرکنشینان اشغالگر از ادامه تجاوزات و حمایت از مقاومت و پایداری ساکنان قدس و پاسداران مسجدالاقصی برخیزد. ملت فلسطین در قدس اشغالی که بیش از ۵۰ سال است راه مقاومت و صبر و بردباری را برای دفاع از سرزمین و مقدسات فلسطین به نیابت از امت اسلامی و عربی در پیش گرفته، هرگز از ادامه این مسیر تا پیروزی، بازگشت به این سرزمین و تشکیل کشور مستقل فلسطین به پایتختی قدس شریف باز نمیایستد.
از درگاه خداوند متعال خواستاریم شما را محفوظ و موفق و پیشرفت و شکوفایی روزافزون را نصیب جمهوری اسلامی بگرداند. درود و تقدیر خالصانه ما را بپذیرید.
به گزارش ایسنا به نقل از مرکز اطلاعرسانی فلسطین، در متن این پیام بعد از سلام و درود آمده است: مایه خرسندی ما در جنبش حماس است که در این ایام مبارک و روزهای پایانی ماه رمضان، سلام و درود و تقدیر خالصانه خود را محضر جنابعالی تقدیم نماییم. از خداوند متعال خواستاریم که این ماه بزرگ و عید سعید فطر را بار دیگر با خیر و برکت نصیب جمهوری اسلامی ایران و ملت بزرگ آن و امت اسلامی گرداند، چه او شنوا و اجابت کننده دعا است.
همان گونه که حضرتعالی در جریان بوده و هستید، حملات و تجاوزات صهیونیستهای غاصب علیه قدس و ساکنان آن اعم از تشدید عملیات یهودیسازی، شهرکسازی، کوچاندن اجباری فلسطینیان، پاکسازی نژادی و حملات به منطقه باب العامود و شیخ جراح، همچنین تجاوزات علیه مسجدالاقصی و معتکفین در آن اعم از تعرض به این مسجد مبارک یا سرکوب نمازگزاران و بستن درهای آن و ممانعت از ورود فلسطینیان به آن برای اقامه نماز و عبادت ادامه دارد که تمامی اینها تلاشی گسترده از سوی سران رژیم اشغالگر برای مشروعیتبخشی به شهرکسازی، کوچاندن فلسطینیان، مصادره خانهها و املاک آنان و تثبیت تقسیم زمانی و مکانی مسجد مبارک الاقصی و تغییر وضعیت حاکم بر آن است و این جنایتی جدید است که از تمامی خطوط قرمز فراتر رفته و احساسات و عواطف امت اسلامی را جریحهدار کرده و شهر قدس و تاریخ اسلامی آن و موجودیت، رزق و روزی و آینده و حقوق مشروع ساکنان آن را هدف گرفته است، کما اینکه مستقیماً مسجد مبارک الاقصی و پاسداران آن را نیز هدف قرار داده است.
وی افزوده است: ما در جنبش حماس در مقابل تجاوزات و جنایات دشمن صهیونیستی در ماه مبارک رمضان و اوضاع متشنج و خطرناک حاکم بر قدس و مسجدالاقصی که نسبت به تبعات و پیامدهای خطرناک آن هشدار میدهیم؛ خواستار تحرک فوری برای اتخاذ موضعی قاطع در قبال این جنایات و تلاش برای بسیج مواضع اسلامی و دیپلماسی عربی، اسلامی و بینالمللی به منظور بازداشتن دشمن صهیونیستی از ادامه جنایات وحشیانه خود علیه ملت فلسطین و سرزمین و مقدسات آن در شهر قدس اشغالی بویژه مسجد مبارک الاقصی هستیم.
تلاشهای مستمر و گسترده اشغالگران صهیونیست در شهر قدس برای کوچاندن اجباری ۲۸ خانواده فلسطینی در محله شیخ جراح و حملات شنیع علیه ساکنان محله باب العامود و تعرضات متجاوزانه و تحریکآمیز به مسجد الاقصی و سرکوب معتکفین در آن، جنایت و اقدامی خطرناک است که نباید در مقابل آن سکوت کرد یا بدون واکنشی قوی که به بازداشتن رژیم اشغالگر و سران آن از ادامه جنایات علیه قدس و مسجدالاقصی و ملت فلسطین بویژه تصمیم شهرکنشینان اشغالگر اسرائیلی برای تعرض گسترده به مسجدالاقصی در ۲۸ ماه مبارک رمضان با هماهنگی گروهکهای یهودی و حمایت ارتش این رژیم بینجامد، از کنار آن گذشت.
رئیس دفتر سیاسی حماس ادامه داد: ما در این ایام در ماه مبارک رمضان، ماه همبستگی، همکاری و پیروزی این پیام را خدمت جنابعالی ارسال میکنیم و ما همه باور و امید داریم که امت اسلامی همچون بنایی محکم و آهنین در صفی واحد قرار گیرد ـ همیشه همین مایه پیروزی در قدس و مقدسات بوده است ـ و به حمایت از ملت فلسطین در قدس و مسجدالاقصی جهت مقابله با جنایات اشغالگران صهیونیست و بازداشتن شهرکنشینان اشغالگر از ادامه تجاوزات و حمایت از مقاومت و پایداری ساکنان قدس و پاسداران مسجدالاقصی برخیزد. ملت فلسطین در قدس اشغالی که بیش از ۵۰ سال است راه مقاومت و صبر و بردباری را برای دفاع از سرزمین و مقدسات فلسطین به نیابت از امت اسلامی و عربی در پیش گرفته، هرگز از ادامه این مسیر تا پیروزی، بازگشت به این سرزمین و تشکیل کشور مستقل فلسطین به پایتختی قدس شریف باز نمیایستد.
از درگاه خداوند متعال خواستاریم شما را محفوظ و موفق و پیشرفت و شکوفایی روزافزون را نصیب جمهوری اسلامی بگرداند. درود و تقدیر خالصانه ما را بپذیرید.
گفتوگوی «ایران» با کامران قاسمپور ملیپوش کشتی آزاد که قهرمان آسیا شد
به یزدانی حسودی نمیکنم که المپیکی شده است
حامد جیرودی / مسابقات کشتی آزاد قهرمانی آسیا در حالی اخیراً در آلماتی قزاقستان با قهرمانی آزادکاران کشورمان به پایان رسید که یکی از طلاییهای ایران در این رقابتها کامران قاسمپور در ۹۲ کیلوگرم بود. این کشتیگیر 25 ساله جویباری پس از استراحت در دور نخست، سانجیت از هند را 10-0 شکست داد و در نیمه نهایی برابر رستم شودیف از ازبکستان، 11-0 به برتری رسید و راهی فینال شد. قاسمپور در دیدار نهایی مقابل مونخباتور از مغولستان 10-0 به برتری رسید و چهارمین و آخرین مدال طلای کشتی آزاد ایران در این رقابتها را قاطعانه از آن خود کرد. او در خصوص این قهرمانیاش چنین صحبتهایی را با خبرنگار «ایران» مطرح کرد: «این دوره از مسابقات، در سطح خوبی برگزار شد و خیلی خوشحالم که توانستم به مدال طلا دست پیدا کنم. آن هم در حالی که در وزن جدید مسابقه میدادم و این برایم راضی کننده بود.»
قاسمپور در شرایطی در 92 کیلوگرم به قهرمانی رسید که پیش از این در وزن 86 کیلوگرم مسابقه میداد و حتی در انتخابی تیم ملی هم در همین وزن با حسن یزدانی کشتی گرفت که از او شکست خورد. با این حال، قاسمپور با تغییر وزن دوباره توانست به قهرمانی برسد. او درباره اینکه آیا تغییر وزن برای او سخت بوده یا نه چنین نظر داد: «من وزن اصلیام 92 کیلوگرم نیست و در همین مسابقات قهرمانی آسیا وزنم 88 کیلو بود. ولی کادر فنی تیم ملی تصمیم گرفت که از من در 92 کیلوگرم استفاده کند و من هم انجام وظیفه کردم و خدا را شکر میکنم که به موفقیت رسیدم.»
قاســـمپور در ایـــن مســـــابقات کشتیهایی گرفت که نظر همه کارشناسان را به خود جلب کرد و خیلی از کارشناسان از اینکه چنین کشتیگیری در المپیک حضور ندارد، ابراز تأسف کردند. او در اینباره گفت: «نمی دانم چه بگویم. من همه تلاشم را کردم که در المپیک حضور داشته باشم ولی در انتخابی وزن 86 کیلوگرم باختم ولی امیدوارم هرکدام از بچهها که در المپیک حضور پیدا میکنند، در تمام اوزان دست پر از المپیک بازگردند.»
نکتهای که درخصوص قاسمپور وجود دارد این است که او در مسابقات زیر ۲۳ سال قهرمانی جهان در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ به مدال طلا رسید و خود را به عنوان یکی از مدعیان وزن 86 کیلوگرم معرفی کرد. او در مسابقات قهرمانی آسیا ۲۰۱۹ هم در وزن 86 کیلوگرم توانست به مدال طلا برسد. با این حال، در کنار او حسن یزدانی قهرمان المپیک 2016 ریو هم قرار داشته که یکی از مدعیان اصلی این وزن محسوب میشود و قهرمان جهان در این وزن است و حالا هم در آمادگی بالایی به سر میبرد و امید اصلی کاروان ایران در المپیک توکیو به شمار میرود. این همزمانی فعالیت دو مدعی یک وزن کار قاسمپور را سخت کرد و در نهایت یزدانی المپیکی شد. قاسمپور درباره اینکه آیا این موضوع را بدشانسی میداند یا خیر، چنین واکنشی داشت: «بدشانسی که نمیشود اسمش را گذاشت ولی هر دوی ما در یک برهه زمانی کشتی میگیریم و دست خود من یا او نبوده و ناخواسته بوده است. به هر حال شرایط اینطور بوده ولی مهم این است که آدم ناامید نشود و به کارش ادامه دهد.»
او درباره اینکه آیا به یزدانی حسودی نمیکند که قرار است در المپیک کشتی بگیرد، گفت: «نه اصلاً حسادت نمیکنم. حسن خیلی زحمت میکشد و اگر توانسته من را شکست دهد، مسلماً حقش بوده است. او در کشتی رودررو من را برد و حالا حقش است که در المپیک کشتی بگیرد. من هم اگر باختم بهخاطر ضعفم بوده است و من معتقدم اگر کشتیگیری میبازد، حتماً حریفش برتر بوده است. من و حسن از کودکی با هم دوست بودهایم و در جویبار از دوران نونهالی و نوجوانی در یک باشگاه کشتی میگرفتیم و توانستیم با هم رشد کنیم و به دوبنده تیم ملی برسیم.»
او درباره شانس یزدانی برای کسب دومین مدال طلای المپیکش و رقابت با تیلور کشتیگیر امریکایی چنین نظر داد: «من که به نظرم حسن شانس اصلی طلای المپیک است و مردم هم دعا کنند که او با مدال طلا به کشور برگردد. تیلور هم کشتی گیر خیلی خوبی است ولی امیدوارم حسن او را شکست دهد و به قهرمانی برسد.»
بــــرش
سوریان: علیزاده از همه پتانسیل و ظرفیتش استفاده نکرد
حمید سوریان نایب رئیس فدراسیون کشتی در مورد ناکامی ناصر علیزاده در کسب سهمیه وزن 87 کیلوگرم که باعث شد سهمیه کامل کشتی فرنگی برای ایران از دست برود و این تیم با ترکیب ناقص در المپیک توکیو 2020 شرکت کند، به تسنیم گفت: «دوست داشتیم که این سهمیه را بگیریم و همه نیز برای تحقق آن تلاش کردند اما متأسفانه این سهمیه از دست رفت. هر کسی که سرمربی باشد، طبیعتاً دوست دارد ماحصل کارش را ببیند و اگر چیزی که برای آن تلاش شده، به دست نیاید، اسباب ناراحتی است. احساس میکنم ناصر علیزاده از همه ظرفیت و پتانسیل خود در این رقابتها استفاده نکرد و میتوانست از این بهتر کشتی بگیرد اما در آینده از او حرفهای زیادی خواهیم شنید. سهمیه از دست رفت اما امیدوارم علیزاده آینده خوبی داشته باشد. همه تلاش کردند این مهم اتفاق بیفتد ولی وقتی ما در آسیایی آلماتی سهمیه را از دست دادیم، میدانستیم کار در صوفیه و گزینشی جهانی خیلی سختتر است. حالا باید با 5 فرنگیکار به المپیک برویم و امیدوارم این بچهها موفق عمل کنند. قطعاً کیفیت خیلی مهمتر از کمیت است.»
قاسمپور در شرایطی در 92 کیلوگرم به قهرمانی رسید که پیش از این در وزن 86 کیلوگرم مسابقه میداد و حتی در انتخابی تیم ملی هم در همین وزن با حسن یزدانی کشتی گرفت که از او شکست خورد. با این حال، قاسمپور با تغییر وزن دوباره توانست به قهرمانی برسد. او درباره اینکه آیا تغییر وزن برای او سخت بوده یا نه چنین نظر داد: «من وزن اصلیام 92 کیلوگرم نیست و در همین مسابقات قهرمانی آسیا وزنم 88 کیلو بود. ولی کادر فنی تیم ملی تصمیم گرفت که از من در 92 کیلوگرم استفاده کند و من هم انجام وظیفه کردم و خدا را شکر میکنم که به موفقیت رسیدم.»
قاســـمپور در ایـــن مســـــابقات کشتیهایی گرفت که نظر همه کارشناسان را به خود جلب کرد و خیلی از کارشناسان از اینکه چنین کشتیگیری در المپیک حضور ندارد، ابراز تأسف کردند. او در اینباره گفت: «نمی دانم چه بگویم. من همه تلاشم را کردم که در المپیک حضور داشته باشم ولی در انتخابی وزن 86 کیلوگرم باختم ولی امیدوارم هرکدام از بچهها که در المپیک حضور پیدا میکنند، در تمام اوزان دست پر از المپیک بازگردند.»
نکتهای که درخصوص قاسمپور وجود دارد این است که او در مسابقات زیر ۲۳ سال قهرمانی جهان در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ به مدال طلا رسید و خود را به عنوان یکی از مدعیان وزن 86 کیلوگرم معرفی کرد. او در مسابقات قهرمانی آسیا ۲۰۱۹ هم در وزن 86 کیلوگرم توانست به مدال طلا برسد. با این حال، در کنار او حسن یزدانی قهرمان المپیک 2016 ریو هم قرار داشته که یکی از مدعیان اصلی این وزن محسوب میشود و قهرمان جهان در این وزن است و حالا هم در آمادگی بالایی به سر میبرد و امید اصلی کاروان ایران در المپیک توکیو به شمار میرود. این همزمانی فعالیت دو مدعی یک وزن کار قاسمپور را سخت کرد و در نهایت یزدانی المپیکی شد. قاسمپور درباره اینکه آیا این موضوع را بدشانسی میداند یا خیر، چنین واکنشی داشت: «بدشانسی که نمیشود اسمش را گذاشت ولی هر دوی ما در یک برهه زمانی کشتی میگیریم و دست خود من یا او نبوده و ناخواسته بوده است. به هر حال شرایط اینطور بوده ولی مهم این است که آدم ناامید نشود و به کارش ادامه دهد.»
او درباره اینکه آیا به یزدانی حسودی نمیکند که قرار است در المپیک کشتی بگیرد، گفت: «نه اصلاً حسادت نمیکنم. حسن خیلی زحمت میکشد و اگر توانسته من را شکست دهد، مسلماً حقش بوده است. او در کشتی رودررو من را برد و حالا حقش است که در المپیک کشتی بگیرد. من هم اگر باختم بهخاطر ضعفم بوده است و من معتقدم اگر کشتیگیری میبازد، حتماً حریفش برتر بوده است. من و حسن از کودکی با هم دوست بودهایم و در جویبار از دوران نونهالی و نوجوانی در یک باشگاه کشتی میگرفتیم و توانستیم با هم رشد کنیم و به دوبنده تیم ملی برسیم.»
او درباره شانس یزدانی برای کسب دومین مدال طلای المپیکش و رقابت با تیلور کشتیگیر امریکایی چنین نظر داد: «من که به نظرم حسن شانس اصلی طلای المپیک است و مردم هم دعا کنند که او با مدال طلا به کشور برگردد. تیلور هم کشتی گیر خیلی خوبی است ولی امیدوارم حسن او را شکست دهد و به قهرمانی برسد.»
بــــرش
سوریان: علیزاده از همه پتانسیل و ظرفیتش استفاده نکرد
حمید سوریان نایب رئیس فدراسیون کشتی در مورد ناکامی ناصر علیزاده در کسب سهمیه وزن 87 کیلوگرم که باعث شد سهمیه کامل کشتی فرنگی برای ایران از دست برود و این تیم با ترکیب ناقص در المپیک توکیو 2020 شرکت کند، به تسنیم گفت: «دوست داشتیم که این سهمیه را بگیریم و همه نیز برای تحقق آن تلاش کردند اما متأسفانه این سهمیه از دست رفت. هر کسی که سرمربی باشد، طبیعتاً دوست دارد ماحصل کارش را ببیند و اگر چیزی که برای آن تلاش شده، به دست نیاید، اسباب ناراحتی است. احساس میکنم ناصر علیزاده از همه ظرفیت و پتانسیل خود در این رقابتها استفاده نکرد و میتوانست از این بهتر کشتی بگیرد اما در آینده از او حرفهای زیادی خواهیم شنید. سهمیه از دست رفت اما امیدوارم علیزاده آینده خوبی داشته باشد. همه تلاش کردند این مهم اتفاق بیفتد ولی وقتی ما در آسیایی آلماتی سهمیه را از دست دادیم، میدانستیم کار در صوفیه و گزینشی جهانی خیلی سختتر است. حالا باید با 5 فرنگیکار به المپیک برویم و امیدوارم این بچهها موفق عمل کنند. قطعاً کیفیت خیلی مهمتر از کمیت است.»
روحانی در دیدار مسئولان نظام سلامت و تولیدکنندگان و تأمین کنندگان واکسن تأکید کرد
مجاز به تأخیر در واکسیناسیون نیستیم
- به دلیل مهم بودن نجات جان حتی یک نفر مجاز به تأخیر نیستیم
- واکسن کوپاستور اواخر اردیبهشت و واکسن برکت در خرداد ماه آماده بهره برداری خواهند بود
گروه سیاسی/ به گفته حجتالاسلام حسن روحانی، رئیس جمهوری، تا اواسط خردادماه با واردشدن واکسنهای خریداری شده از کوواکس که شامل 10 میلیون دوز میشود، بخشی از گروههای پرخطر واکسینه میشوند و بهتدریج، با وارد عرصه شدن واکسنهای داخلی از اواخر خرداد، به روندی اطمینانبخش در واکسیناسیون خواهیم رسید. او اشاره کرد که براساس گزارشها، واکسن «کوپاستور» از اواخر اردیبهشت در دسترس است و واکسن برکت نیز در خردادماه آماده بهرهبرداری خواهد بود، اما تأکید کرد که تهیه واکسن داخلی به این معنی نیست که واکسن خارجی تهیه نشود، بلکه ما حتی برای یک روز یا یکساعت هم مجاز نیستیم به بهانه تولید واکسن در داخل، از خارج واکسن نخریم یا واکسیناسیون را به تأخیر بیندازیم.
رئیس جمهوری این سخنان را شنبه در دیدار با جمعی از مسئولان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و تعدادی از مدیران شرکتهای فعال در زمینه تولید واکسن کرونا بیان کرد. او در این نشست، خلاصهای از آنچه در زمینه کرونا بر کشور گذشت ارائه و تأکید کرد که تشکیل ستاد ملی مقابله با کرونا، یکی از مهمترین اتفاقات این دوران بود که باعث شد با سرعت خوبی در کشور تصمیمگیری شود.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام حسن روحانی رئیس جمهوری درباره فرایند واکسیناسیون در کشور و بحثهایی که درباره داخلی یا خارجی بودن واکسنها میشود، ضمن اشاره به مخالفت ستادملی مقابله با کرونا برای آزمایش واکسنهای کشورهای دیگر روی مردم، گفت: ما جزو اولین کشورهایی بودیم که به کوواکس درخواست واکسن دادیم اما مانعتراشیهای امریکاییها باعث شد نوبت ما در تهیه واکسن کوواکس به تأخیر بیفتد تا جایی که هنوز نتوانستیم از آن مجموعه واکسنی وارد کنیم.
روحانی اضافه کرد: بسیار امیدواریم که تا اواسط خرداد واکسنهای خریداری شده از کوواکس و دیگر کشورها که تعداد 10 میلیون دوز واکسن خریداری شده را شامل میشود، وارد کشور شده و با توجه به واکسیناسیون بخشی از گروههای پرخطر مثل کادر درمان و افراد مسن و دارای بیماری زمینهای، واکسیناسیون عمومی دیگر گروهها نیز با سرعت بیشتری به پیش برود و بهتدریج با وارد عرصه شدن واکسنهای داخلی از اواخر خرداد نیز به روندی اطمینانبخش در واکسیناسیون برسیم. بنابر گزارشهای ارائه شده واکسن «کوپاستور» از اواخر اردیبهشت در دسترس قرار دارد و واکسن برکت نیز در خرداد ماه آماده بهرهبرداری خواهد بود.
رئیس جمهوری ضمن ابراز امیدواری مبنی بر اینکه با وارد شدن واکسنهای خریداری شده تا اواسط خرداد، واکسیناسیون سرعت خوبی پیدا کند، اضافه کرد: واکسیناسیون گروه پرخطر انجام شد، باوجود این، ما یک روز هم نمیتوانیم صبر کنیم و بگوییم چون قرار است واکسن داخلی یک ماه دیگر دو ماه دیگر بیاید، پس صبر کنیم و از خارج واکسن نخریم. او با تأکید بر اینکه اصلاً یک روز هم و حتی برای یک ساعت هم مجاز نیستیم (تا واکسیناسیون را به بهانه انتظار برای تولید داخلی به تأخیر بیندازیم) تأکید کرد: اگر به ما بگویند الان یک واکسن خارجی است و میتوانیم تزریق کنیم، اما واکسن داخلی سه روز دیگر میآید، حق نداریم تعلل کنیم. ممکن است در این سه روز 100 نفر بمیرند، ما برای یک نفر هم نمیتوانیم صبر کنیم. رئیس جمهوری، این نوع نگاه به واکسیناسیون و واکسن داخلی یا خارجی را برگرفته از نگاه قرآنی به جان انسانها دانست و گفت: مثل همان آیهای که در اول این جلسه خوانده شده که میفرماید «وَ مَنْ أَحْیاهَا فَکأَنَّمَا أَحْیا النَّاسَ جَمِیعًا» به این معنی که خدا میگوید جان یک نفر معادل جان کل انسانیت است. بنابراین نجات یک نفر نجات کل انسانهاست نه کل کشور، کل جهان و این یعنی نجات جان مردم بسیار مهم است.
روحانی، انجام واکسیناسیون با استفاده از واکسنهای خارجی وارد شده را تصمیم درستی برشمرد و افزود: البته از آنطرف هم باید به داخل کمک کنیم و همه کمکها را انجام دهیم برای اینکه بتوانیم واکسنهای داخلی را به مرحلهای برسانیم که واکسیناسیون عمومی را شروع کنیم.
رئیس جمهوری در ابتدای سخنان خود، با اشاره به اینکه در آغاز ورود به مهلکه پاندمی کرونا هیچ پیشبینی از آینده نبود و حتی نمیدانستیم چه محدودیتهایی و چگونه باید در کشور اجرا شوند، اظهارکرد: در آن وضعیت عدهای پیشنهاد تعطیلی کامل با استفاده از قوه قهریه را ارائه میکردند که میتوانست کشور را با مخاطرات جدیدی روبهرو کند، نمونه برقراری محدودیتهای گسترده و تعطیلی کامل شهرها در کشورهای اروپایی و امریکا که حاصل آنها هجوم مردم به فروشگاهها و حتی بروز قحطی در زمینه برخی کالاها بود.
روحانی با اشاره به بروز قحطی 100 سال گذشته در ایران که باعث قتل عام حدود نیمی از جمعیت کشور شد، اضافه کرد: تصور کنید اگر در ایام شیوع کرونا نیز در شرایطی که کشور با بیسابقهترین تحریمها مواجه بود اگر فقط برای یک روز برق، آب یا اینترنت قطع میشد و یا از تأمین بنزین و گازوئیل ناتوان میماندیم چه فاجعهای خلق میشد؟!
روحانی، تشکیل ستاد ملی مقابله با کرونا را بزرگترین و از اولین اقدامات مؤثر در مدیریت روند مقابله با این پاندمی برشمرد و افزود: اگر ستاد ملی مقابله با کرونا تشکیل نمیشد واقعاً کارها پیش نمیرفت. اگر برخی تصمیمات که در این ستاد در فاصلهای کوتاه اتخاذ و اجرا شد قرار بود طی روند عادی قانونگذاری در کشور اتخاذ و اجرایی شود شاید نیاز به ماهها زمان داشت اما در ستاد ملی مقابله با کرونا تصمیمات سریع و در عین حال دقیق اتخاذ و اجرا شد.
در وین بر سر جزئیات بحث میشود
رئیس جمهوری با بیان اینکه از اواخر سال گذشته آرزو داشته تا پیش از پایان این دولت چند کار مهم را خدا توفیق دهد انجام دهیم، گفت: یکی اینکه کرونا را به نقطهای برسانیم که مردم آرامشی پیدا کنند. الحمدلله امروز یک آرامشی در کشور ما ایجاد شده و انشاءالله واکسنهای خریداری شده و واکسنهای داخلی هم هرچه بیشتر بیاید و واکسیناسیون گستردهتر شود تا پیش از پایان این دولت آرامش بیشتر شود.
کار مهم دیگر به روایت روحانی، رفع تحریمها است. او افزود: ما با صبر و ایستادگی و برنامهریزی به نقطهای رسیدیم که امروز امریکاییها خیلی رک و پوستکنده میگویند راهی نداریم جز اینکه به برجام برگردیم. چه کسی فکر میکرد که ما برویم وین مذاکره کنیم همه 4 یا 5 کشور، اروپاییها و امریکا در برابر ملت ایران همه تسلیم باشند و بگویند ما هیچ راه دومی نداریم و باید همه به برجام برگردیم و انشاءالله میتوانیم تحریم را پایان ببخشیم. روحانی گفت: دولت دوازدهم کار خودش را انجام داده است. امروز در صحنه وین تمام تحریمهای اصلی و اصولی و مهم همه را قبول کردند که باید کنار برود و داریم سر موارد جزئی بحث میکنیم. در بخشها و عناوین همه اینها را پذیرفته و قبول کردهاند و این کار بزرگی بود که انجام گرفت.
رئیس جمهوری این سخنان را شنبه در دیدار با جمعی از مسئولان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و تعدادی از مدیران شرکتهای فعال در زمینه تولید واکسن کرونا بیان کرد. او در این نشست، خلاصهای از آنچه در زمینه کرونا بر کشور گذشت ارائه و تأکید کرد که تشکیل ستاد ملی مقابله با کرونا، یکی از مهمترین اتفاقات این دوران بود که باعث شد با سرعت خوبی در کشور تصمیمگیری شود.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام حسن روحانی رئیس جمهوری درباره فرایند واکسیناسیون در کشور و بحثهایی که درباره داخلی یا خارجی بودن واکسنها میشود، ضمن اشاره به مخالفت ستادملی مقابله با کرونا برای آزمایش واکسنهای کشورهای دیگر روی مردم، گفت: ما جزو اولین کشورهایی بودیم که به کوواکس درخواست واکسن دادیم اما مانعتراشیهای امریکاییها باعث شد نوبت ما در تهیه واکسن کوواکس به تأخیر بیفتد تا جایی که هنوز نتوانستیم از آن مجموعه واکسنی وارد کنیم.
روحانی اضافه کرد: بسیار امیدواریم که تا اواسط خرداد واکسنهای خریداری شده از کوواکس و دیگر کشورها که تعداد 10 میلیون دوز واکسن خریداری شده را شامل میشود، وارد کشور شده و با توجه به واکسیناسیون بخشی از گروههای پرخطر مثل کادر درمان و افراد مسن و دارای بیماری زمینهای، واکسیناسیون عمومی دیگر گروهها نیز با سرعت بیشتری به پیش برود و بهتدریج با وارد عرصه شدن واکسنهای داخلی از اواخر خرداد نیز به روندی اطمینانبخش در واکسیناسیون برسیم. بنابر گزارشهای ارائه شده واکسن «کوپاستور» از اواخر اردیبهشت در دسترس قرار دارد و واکسن برکت نیز در خرداد ماه آماده بهرهبرداری خواهد بود.
رئیس جمهوری ضمن ابراز امیدواری مبنی بر اینکه با وارد شدن واکسنهای خریداری شده تا اواسط خرداد، واکسیناسیون سرعت خوبی پیدا کند، اضافه کرد: واکسیناسیون گروه پرخطر انجام شد، باوجود این، ما یک روز هم نمیتوانیم صبر کنیم و بگوییم چون قرار است واکسن داخلی یک ماه دیگر دو ماه دیگر بیاید، پس صبر کنیم و از خارج واکسن نخریم. او با تأکید بر اینکه اصلاً یک روز هم و حتی برای یک ساعت هم مجاز نیستیم (تا واکسیناسیون را به بهانه انتظار برای تولید داخلی به تأخیر بیندازیم) تأکید کرد: اگر به ما بگویند الان یک واکسن خارجی است و میتوانیم تزریق کنیم، اما واکسن داخلی سه روز دیگر میآید، حق نداریم تعلل کنیم. ممکن است در این سه روز 100 نفر بمیرند، ما برای یک نفر هم نمیتوانیم صبر کنیم. رئیس جمهوری، این نوع نگاه به واکسیناسیون و واکسن داخلی یا خارجی را برگرفته از نگاه قرآنی به جان انسانها دانست و گفت: مثل همان آیهای که در اول این جلسه خوانده شده که میفرماید «وَ مَنْ أَحْیاهَا فَکأَنَّمَا أَحْیا النَّاسَ جَمِیعًا» به این معنی که خدا میگوید جان یک نفر معادل جان کل انسانیت است. بنابراین نجات یک نفر نجات کل انسانهاست نه کل کشور، کل جهان و این یعنی نجات جان مردم بسیار مهم است.
روحانی، انجام واکسیناسیون با استفاده از واکسنهای خارجی وارد شده را تصمیم درستی برشمرد و افزود: البته از آنطرف هم باید به داخل کمک کنیم و همه کمکها را انجام دهیم برای اینکه بتوانیم واکسنهای داخلی را به مرحلهای برسانیم که واکسیناسیون عمومی را شروع کنیم.
رئیس جمهوری در ابتدای سخنان خود، با اشاره به اینکه در آغاز ورود به مهلکه پاندمی کرونا هیچ پیشبینی از آینده نبود و حتی نمیدانستیم چه محدودیتهایی و چگونه باید در کشور اجرا شوند، اظهارکرد: در آن وضعیت عدهای پیشنهاد تعطیلی کامل با استفاده از قوه قهریه را ارائه میکردند که میتوانست کشور را با مخاطرات جدیدی روبهرو کند، نمونه برقراری محدودیتهای گسترده و تعطیلی کامل شهرها در کشورهای اروپایی و امریکا که حاصل آنها هجوم مردم به فروشگاهها و حتی بروز قحطی در زمینه برخی کالاها بود.
روحانی با اشاره به بروز قحطی 100 سال گذشته در ایران که باعث قتل عام حدود نیمی از جمعیت کشور شد، اضافه کرد: تصور کنید اگر در ایام شیوع کرونا نیز در شرایطی که کشور با بیسابقهترین تحریمها مواجه بود اگر فقط برای یک روز برق، آب یا اینترنت قطع میشد و یا از تأمین بنزین و گازوئیل ناتوان میماندیم چه فاجعهای خلق میشد؟!
روحانی، تشکیل ستاد ملی مقابله با کرونا را بزرگترین و از اولین اقدامات مؤثر در مدیریت روند مقابله با این پاندمی برشمرد و افزود: اگر ستاد ملی مقابله با کرونا تشکیل نمیشد واقعاً کارها پیش نمیرفت. اگر برخی تصمیمات که در این ستاد در فاصلهای کوتاه اتخاذ و اجرا شد قرار بود طی روند عادی قانونگذاری در کشور اتخاذ و اجرایی شود شاید نیاز به ماهها زمان داشت اما در ستاد ملی مقابله با کرونا تصمیمات سریع و در عین حال دقیق اتخاذ و اجرا شد.
در وین بر سر جزئیات بحث میشود
رئیس جمهوری با بیان اینکه از اواخر سال گذشته آرزو داشته تا پیش از پایان این دولت چند کار مهم را خدا توفیق دهد انجام دهیم، گفت: یکی اینکه کرونا را به نقطهای برسانیم که مردم آرامشی پیدا کنند. الحمدلله امروز یک آرامشی در کشور ما ایجاد شده و انشاءالله واکسنهای خریداری شده و واکسنهای داخلی هم هرچه بیشتر بیاید و واکسیناسیون گستردهتر شود تا پیش از پایان این دولت آرامش بیشتر شود.
کار مهم دیگر به روایت روحانی، رفع تحریمها است. او افزود: ما با صبر و ایستادگی و برنامهریزی به نقطهای رسیدیم که امروز امریکاییها خیلی رک و پوستکنده میگویند راهی نداریم جز اینکه به برجام برگردیم. چه کسی فکر میکرد که ما برویم وین مذاکره کنیم همه 4 یا 5 کشور، اروپاییها و امریکا در برابر ملت ایران همه تسلیم باشند و بگویند ما هیچ راه دومی نداریم و باید همه به برجام برگردیم و انشاءالله میتوانیم تحریم را پایان ببخشیم. روحانی گفت: دولت دوازدهم کار خودش را انجام داده است. امروز در صحنه وین تمام تحریمهای اصلی و اصولی و مهم همه را قبول کردند که باید کنار برود و داریم سر موارد جزئی بحث میکنیم. در بخشها و عناوین همه اینها را پذیرفته و قبول کردهاند و این کار بزرگی بود که انجام گرفت.
مرثیه دختران دشت اندوه
گفت وگو با شاهدان عینی و معلم مدرسه دخترانه دشت برچی افغانستان درباره حادثه تروریستی عصرشنبه که 68 دختر و شهروند افغانستانی کشته شدند
هدی هاشمی
عصر روز شنبهای که گذشت، در حمله انتحاری به مدرسه سیدالشهدا در غرب کابل بیش از 50 دانشآموز دختر کشته و بالغ بر 100 دانشآموز زخمی شدند. این حادثه خونین واکنشهای بسیاری در رسانهها و شبکههای اجتماعی به دنبال داشت تا جایی که عکسهای خونین و غمانگیز دانشآموزان مدرسه سیدالشهدای کابل در فضای مجازی بین کاربران شبکههای اجتماعی دست به دست میشد و هشتگ کابل تسلیت، افغانستان تسلیت هم جزو سه ترند اول شبکههای اجتماعی شد.
خبرنگار «ایران» در تماس با تعدادی از خانوادههای دانشآموزان در کابل حادثه انفجار مدرسه دخترانه سیدالشهدا را چنین روایت میکند: دانشآموزان دختر مکتب سیدالشهدا رفته بودند مدرسه تا درس بخوانند و یاد بگیرند که همه زندگی، جنگ نیست. میخواستند بفهمند زندگی سراسرش غم نیست و محمد راهد درست میگوید؛ همان دانشجویی که در حمله تروریستی دانشگاه کابل شهید شد، او یک هفته قبل از آن حمله انتحاری دانشگاه در یک جایی از شهر ایستاده بود و با لبخند خطاب به زنان و مردان و کودکان افغان گفته بود: «زندگی سراسرش غم است، سراسرش مشکل است، فشار است اما باز هم بر این لبها، لبخند است.» برای این لبخند گمشده دختران افغان دردها کشیدهاند. آنها به مکتبخانه میرفتند تا جنگ را فراموش کنند اما نمیدانستند سهمشان همچنان جنگ است و خون. سهمشان حمله انتحاری است و نابودی؛ به همین سادگی. این قسمت دختران کابل بود، دختران اندوه و درد. یک ماه پیش بود دانشآموزان مکتبخانه سیدالشهدا به خاطر نبود کتابهای درس، کمبود معلم و کمبود فضای آموزشی اعتراض کردند. همین چند هفته پیش دختران مدرسه با پلاکاردی در دست و مشتهای گره کرده شعار میدادند که مدرسه بیشتر میخواهند. آنها چه میدانستند که چند وقت بعد زندگی روی غمش را نشانشان میدهد. شنبه ساعت 4:20 عصر زنگ آخر مدرسه به صدا درآمد. برخی از معلمها زودتر کلاسهای درس را تعطیل کردند. دختران کیف و کتابشان را جمع کردند و با آن هیاهو و شور و شوق دخترانهشان به سمت حیاط مدرسه رفتند. دوتا دوتا، چند تا چند تا... ساعت 4:27 دقیقه صدای انفجار نزدیک مدرسه به گوش رسید. صدای فریاد دانشآموزان کل خیابان را گرفت؛ آنها جیغ میکشیدند و فرار میکردند، هر کدام به سمتی... شاهدان عینی دیدند که جمعیت دوان دوان و افتان و خیزان به اطراف میروند. خیلی از دانشآموزان به سمت مدرسه برگشتند. معلمان به سمت دانشآموزان رفتند و دو انفجار دیگر در فاصله چند دقیقه رخ داد. دیگر صدای خنده بچهها شنیده نشد و در چهره کودکانهشان ترس بود و غم و وحشت. اینها روایت مصطفی هزاره، یکی از شاهدان عینی حاضر در محل حادثه است. او یکی از همانهایی است که اقوام و فامیلش در این مدرسه درس میخواندند و چند دقیقه بعد از انفجارها از مدرسه خارج شدند. هزاره در گفتوگو با «ایران» دراین باره میگوید: «صحنه بسیار غمانگیزی بود. پدران و مادران بسیاری بودند که دنبال فرزندانشان میگشتند. کیف و کتاب و کفش بچهها به اطراف پخش شده بود. برخی از بچهها در خون غوطهور بودند. همه گریه میکردند و سعی میکردند که به بچهها کمک کنند. مکتب سیدالشهدا یکی از بزرگترین مکتبخانههای غرب کابل است که در آن دانشآموزان دختر و پسر در دو شیفت درس میخوانند. صبحها پسران به مدرسه میروند و عصرها دختران. بیش از هزار دانشآموز کلاس پنجم تا دوازدهم در این مدرسه مشغول به تحصیل هستند. منطقه قلعه نو دشت برچی، ناحیه شیعهنشین است. بارها و بارها مدارس این منطقه تهدید به انتحاری شده است و به همین دلیل مدیران مدارس، دانشآموزان را گروه گروه از مدرسه خارج میکنند. سابق بر این چند آموزشگاه و مدرسه، مراکز فرهنگی و ورزشی و مساجد هم مورد هدف حمله انتحاری قرار گرفتهاند. برای همین خیلی از مدیران اجازه نمیدهند که همه بچهها مدرسه را ترک کنند آنها در طول ٣٠ دقیقه مدرسه را تعطیل میکنند تا این چنین از بچهها مراقبت کرده باشند. اما شنبه دوباره شاهد بودیم که یکی از بزرگترین مدارس کابل مورد حمله قرار گرفت. او درباره انفجارها میافزاید: «اولین انفجار در نزدیکی شفاخانه اتفاق افتاد و دو انفجار بعدی در نزدیکی مدرسه بود. همیشه گروههای تروریستی اولین انتحاری را میزنند تا مردم جمع شوند وقتی مردم در حال امدادرسانی هستند، انتحاریهای بعدی را در بین جمعیت میزنند. درباره مدرسه هم همین اتفاق افتاد. متأسفانه تا به حال 50 نفر شهید شدهاند و آمارها بالاتر و بالاتر میرود.» او تأکید میکند: مناطق هزارهنشین بارها تهدید به انتحاری شدهاند. آنها نمیخواهند دختران درس بخوانند. برای همین مکتبخانه دختران را هدف قرار دادند.
کفن کردیم و دفن کردیم
صدایش پر از غم است. پر از درد است. چند باری بغض میکند و سپس میگوید توان حرف زدن ندارم. او حسن تقدسی، پسرعموی رحیمه است: «دخترعمویم را دیروز به خاک سپردیم. اصلاً قیافهاش قابل شناسایی نبود. چه کردند با ما. رحیمه فقط ١٤ سال داشت. کفن کردیم و دفن کردیم.» اینها را میگوید و تلفن را قطع میکند.
شفاخانه پر از زخمی است
عصمتالله رئیسی، کادر درمان شفاخانه خصوصی در کابل دشت پرچی هم میگوید: «این مکتبخانه در نزدیکی بیمارستان ما بوده و بعد از انفجارها اطفال بسیاری شهید شدند و کودکان و بزرگسالان که معلمانشان هم بودند، شهید شدند. چند نفری به شفاخانه نرسیدند و وسط راه از دنیا رفتند. حالا وضعیت جسمی برخیشان وخیم است و آنها را به بیمارستانهای دیگر فرستادیم. خیلی از خانوادهها آمدند و دنبال فرزندانشان میگشتند. چند نفری مفقودالاثر شدند و کسی خبری از کودکان ندارد. متأسفانه دانشآموزان تکهتکه شدهاند و ممکن است اجسادشان به پشتبامها و اطراف پرت شده باشد و البته شناسایی اجساد هم غیرقابل تشخیص است. کل شفاخانه پر از زخمی هست. آمار دقیقی هنوز از کشته شدهها وجود ندارد چرا که وضعیت جسمی خیلیها خوب نیست و ممکن است آمار کشتهها بالا برود.
سرنوشت بچهها چه شد
محمد صالحی، شاهد عینی دیگر هم میگوید: «همین که انفجارها اتفاق افتاد، مادران به نزدیکی مدرسه آمدند. همه دنبال دخترانشان بودند. پدران گریه میکردند تا عزیزانشان را پیدا کنند. کیف بچهها را باز میکردند تا بفهمند که سرنوشت بچههایشان چه شده. در روزی که این حادثه اتفاق افتاد، اوضاع غرب کابل خوب نبود، یک زایشگاه را هم مورد حمله قرار دادند و فردایش به مدرسهای حمله کردند که بالای هزار نفر جمعیت دانشآموزی داشت.
زهره صفاری/ آمار کشتهها و مجروحان حمله تروریستی مدرسه «سیدالشهدا» کابل در حالی از مرز 150 نفر گذشته است که به رغم ادعای مقامات افغانستانی برای مقصر خواندن طالبان، سخنگوی این گروه تروریستی در توئیتی دخالت در این جنایت را رد کرده و داعش را مسئول این کشتار وسیع خوانده است.
به گزارش «وال استریت ژورنال»، این حمله که بسیاری از کارشناسان آن را نخستین تکانههای خروج نظامیان امریکایی و سلطه طالبان بر افغانستان میدانند، حدود ساعت 4 عصر شنبه، در زمان تعطیلی مدرسه «سیدالشهدا» در منطقه دشت برچی در حوزه سیزدهم امنیتی کابل و در شیفت تحصیلی دختران افغان، با سه انفجار پیاپی رخ داد که در پی آن شمار زیادی از دانشآموزان و رهگذران به خاک و خون کشیده شدند.
به گفته شاهدان، بمب نخست در یک مینی ون بیرون ساختمان مدرسه منفجر شد و به فاصله 10 دقیقه بعد، انفجار دو بمب دیگر افرادی را که برای کمک آمده بودند، زخمی و زمینگیر کرد.
به گزارش روزنامه «هشت صبح» جاوید یکی از کسانی که در محل انفجار حاضر بود، انفجارهای دشت برچی را هولناک ترین لحظه عمرش می خواند و می گوید: «زمان انفجار در دانشگاه بودم. وقتی وارد دفتر شدم، دیدم دو همکارم گریه می کنند و متوجه خبر شدم، بسرعت به محل حادثه که یکی از اقوام نزدیکم در آن درس می خواند رفتم، صحنههایی دیدم که دل سنگ را هم خون می کند، هر گوشه ای جنازه ای افتاده بود و یکی بالای سر او می گریست. پیرمردی را دیدم که اشک از لابلای ریش های سفیدش فرومی چکید و می گفت خط دخترم را شناختم اما نمی توانم خودش را پیدا کنم. آنجا محشر غوغا بود، عین محشر، تا چشم کار میکرد، چشمه خون بود و دخترانی که در خون خود می غلطیدند. چطور می توان این صحنه ها را دید و به زندگی عادی بازگشت؟» به گزارش «طلوع نیوز»، بیشتر دانشآموزانی که در انفجار دشت برچی جان باختند، از خانوادههای فقیری بودند که در این منطقه به عنوان یکی از محرومترین بخشهای کابل زندگی میکردند. برخی از آنها برای امرار معاش خانواده خود در کنار بزرگترهای خانواده قالیبافی می کردند تا به امید آینده ای بهتر، هزینه تحصیل خود را فراهم کنند. یکی از آنان دختری به نام کامله بود که تنها دختر باسواد خانوادهاش بود و میخواست با درس خواندن زندگی پدرش را سروسامان دهد اما با همه آرزوهای ناتمامش در دل خاک خوابید. مادر کامله، در مراسم خاکسپاری او مویه می کرد: «دخترم شبها قالی می بافت و روز درس می خواند. اما ببینید عاقبتش به کجا رسید!» هر چند خانوادههای این دانشآموزان میگویند دیگر امیدی به آینده ندارند و نمی دانند با عادی شدن اوضاع میتوانند فرزندان شان را دوباره به مدرسه بفرستند یا نه، اما دختران دشت برچی می گویند، این حملات اراده آنها را برای آموختن سست نخواهد کرد، زیرا می دانند هدف کسانی که این گونه به دختران دانش آموز حمله می کنند همین است که آنها بی سواد بمانند. مدینه نیکزاد، یکی از دانشآموزانی که از این حمله نجات یافتهاست، می گوید: «از هرجایی که افتادیم دوباره برمیخیزیم .» همکلاسی او فروزان هم می گوید: «هرگز تسلیم نمیشویم.» مبینا، دانشآموز مدرسه ای دیگر در دشت برچی تأکید کرد که اینگونه حملهها نمیتواند جلو پیشرفت دختران را بگیرد: «باعزم جزمتر وارد میدان میشویم. سلاح ما قلم ما خواهد بود. ما با سلاح قلم به جنگ آنها میرویم. خوب فهمیدیم که از ما میترسند و برای همین از پشت خنجر میزنند.»
محکومیت گسترده داخلی و بینالمللی
سنگاندازی طالبان در روند مذاکرات صلح بین الافغانی و افزایش خشونتطلبی این گروه تروریستی به رغم تعهدات خود برای تضمین صلح، انگشت اتهام دولت افغانستان را در بروز فجایعی مانند کشتار مدرسه «سیدالشهدا» به سمت طالبان نشانه رفته است. به نوشته رویترز، «اشرف غنی»، رئیس جمهوری این کشور با محکوم کردن طالبان گفت: «طالبان با گسترش این جنگ و خشونت نامشروع یک بار دیگر نشان داد که تا چه حد بر حل صلحآمیز و ریشهای بحران حال حاضر کشور بی اهمیت است و سعی در پیچیده کردن آن دارد. آنها توان مقابله در میدان نبرد را ندارند و مکانهای عمومی و مدارس دختران را هدف قرار میدهند. این جنایت را بی پاسخ نمیگذاریم.» به نوشته سایت روزنامه «هشت صبح» افغانستان، «عبدالله عبدالله»، رئیس شورای عالی مصالحه ملی نیز در بیانیهای نوشت: «بدون شک هیچ گروه تروریستی غیر از طالبان امکان انجام عملیات تروریستی با این وسعت را ندارد.» «حامد کرزی» رئیس جمهوری پیشین افغانستان نیز این رویداد را دشمنی با مردم افغانستان دانست. سایت روزنامه «صبح کابل» نیز از بیانیه خانوادههای قربانیان حادثه این مدرسه پس از خاکسپاری عزیزانشان نوشت که خانوادهها در این بیانیه خواهان ورود دادگاه بینالمللی لاهه به این پرونده شدند. آنها همچنین از نهادهای ملی و بینالمللی خواستند تا بی طرفانه ابعاد این جنایت را بررسی کنند.
«راس ویلسون»، دیپلمات ارشد امریکا در افغانستان نیز با محکومیت این حمله در توئیتی نوشت: «این جنایت نابخشودنی علیه کودکان آسیبی بزرگ به آینده افغانستان است که قابل تحمل نیست.» هیأت معاونت سازمان ملل (یوناما) و پاکستان که در همسایگی افغانستان خواهان برقراری صلح بین الافغانی و تضمین پایان خشونت طالبان در منطقه است این حمله را محکوم کردند. اتحادیه اروپا نیز در بیانیهای اعلام کرد: «این حمله فقط به مردم افغانستان نبود بلکه حامیان برابری حقوق زنان و دختران و تحصیلات کودکان را نشانه رفته است. ما خواستار آتش بس فوری هستیم.» «استفانو پوتیکورو»، نماینده ارشد غیرنظامی ناتو در افغانستان این حمله را ناجوانمردانه خواند و سفارت بریتانیا در کابل نیز در بیانیهای خواستار توقف کشتار کودکان در حملات تروریستی شد. سازمان جهانی «یونیسف» نیز با اشاره به کشته و مجروح شدن شمار زیادی از دانشآموزان با محکومیت قاطع این حمله در سایت خود اعلام کرد: «خشونت در مدارس قابل پذیرش نیست. مدارس باید همواره مأمن صلح باشند تا کودکان بتوانند در امنیت در آن تحصیل کنند. یونیسف به طرفهای درگیر تأکید میکند که بر قوانین حقوق بشر بینالمللی پایبند بوده و امنیت کودکان را تضمین کنند.»
عصر روز شنبهای که گذشت، در حمله انتحاری به مدرسه سیدالشهدا در غرب کابل بیش از 50 دانشآموز دختر کشته و بالغ بر 100 دانشآموز زخمی شدند. این حادثه خونین واکنشهای بسیاری در رسانهها و شبکههای اجتماعی به دنبال داشت تا جایی که عکسهای خونین و غمانگیز دانشآموزان مدرسه سیدالشهدای کابل در فضای مجازی بین کاربران شبکههای اجتماعی دست به دست میشد و هشتگ کابل تسلیت، افغانستان تسلیت هم جزو سه ترند اول شبکههای اجتماعی شد.
خبرنگار «ایران» در تماس با تعدادی از خانوادههای دانشآموزان در کابل حادثه انفجار مدرسه دخترانه سیدالشهدا را چنین روایت میکند: دانشآموزان دختر مکتب سیدالشهدا رفته بودند مدرسه تا درس بخوانند و یاد بگیرند که همه زندگی، جنگ نیست. میخواستند بفهمند زندگی سراسرش غم نیست و محمد راهد درست میگوید؛ همان دانشجویی که در حمله تروریستی دانشگاه کابل شهید شد، او یک هفته قبل از آن حمله انتحاری دانشگاه در یک جایی از شهر ایستاده بود و با لبخند خطاب به زنان و مردان و کودکان افغان گفته بود: «زندگی سراسرش غم است، سراسرش مشکل است، فشار است اما باز هم بر این لبها، لبخند است.» برای این لبخند گمشده دختران افغان دردها کشیدهاند. آنها به مکتبخانه میرفتند تا جنگ را فراموش کنند اما نمیدانستند سهمشان همچنان جنگ است و خون. سهمشان حمله انتحاری است و نابودی؛ به همین سادگی. این قسمت دختران کابل بود، دختران اندوه و درد. یک ماه پیش بود دانشآموزان مکتبخانه سیدالشهدا به خاطر نبود کتابهای درس، کمبود معلم و کمبود فضای آموزشی اعتراض کردند. همین چند هفته پیش دختران مدرسه با پلاکاردی در دست و مشتهای گره کرده شعار میدادند که مدرسه بیشتر میخواهند. آنها چه میدانستند که چند وقت بعد زندگی روی غمش را نشانشان میدهد. شنبه ساعت 4:20 عصر زنگ آخر مدرسه به صدا درآمد. برخی از معلمها زودتر کلاسهای درس را تعطیل کردند. دختران کیف و کتابشان را جمع کردند و با آن هیاهو و شور و شوق دخترانهشان به سمت حیاط مدرسه رفتند. دوتا دوتا، چند تا چند تا... ساعت 4:27 دقیقه صدای انفجار نزدیک مدرسه به گوش رسید. صدای فریاد دانشآموزان کل خیابان را گرفت؛ آنها جیغ میکشیدند و فرار میکردند، هر کدام به سمتی... شاهدان عینی دیدند که جمعیت دوان دوان و افتان و خیزان به اطراف میروند. خیلی از دانشآموزان به سمت مدرسه برگشتند. معلمان به سمت دانشآموزان رفتند و دو انفجار دیگر در فاصله چند دقیقه رخ داد. دیگر صدای خنده بچهها شنیده نشد و در چهره کودکانهشان ترس بود و غم و وحشت. اینها روایت مصطفی هزاره، یکی از شاهدان عینی حاضر در محل حادثه است. او یکی از همانهایی است که اقوام و فامیلش در این مدرسه درس میخواندند و چند دقیقه بعد از انفجارها از مدرسه خارج شدند. هزاره در گفتوگو با «ایران» دراین باره میگوید: «صحنه بسیار غمانگیزی بود. پدران و مادران بسیاری بودند که دنبال فرزندانشان میگشتند. کیف و کتاب و کفش بچهها به اطراف پخش شده بود. برخی از بچهها در خون غوطهور بودند. همه گریه میکردند و سعی میکردند که به بچهها کمک کنند. مکتب سیدالشهدا یکی از بزرگترین مکتبخانههای غرب کابل است که در آن دانشآموزان دختر و پسر در دو شیفت درس میخوانند. صبحها پسران به مدرسه میروند و عصرها دختران. بیش از هزار دانشآموز کلاس پنجم تا دوازدهم در این مدرسه مشغول به تحصیل هستند. منطقه قلعه نو دشت برچی، ناحیه شیعهنشین است. بارها و بارها مدارس این منطقه تهدید به انتحاری شده است و به همین دلیل مدیران مدارس، دانشآموزان را گروه گروه از مدرسه خارج میکنند. سابق بر این چند آموزشگاه و مدرسه، مراکز فرهنگی و ورزشی و مساجد هم مورد هدف حمله انتحاری قرار گرفتهاند. برای همین خیلی از مدیران اجازه نمیدهند که همه بچهها مدرسه را ترک کنند آنها در طول ٣٠ دقیقه مدرسه را تعطیل میکنند تا این چنین از بچهها مراقبت کرده باشند. اما شنبه دوباره شاهد بودیم که یکی از بزرگترین مدارس کابل مورد حمله قرار گرفت. او درباره انفجارها میافزاید: «اولین انفجار در نزدیکی شفاخانه اتفاق افتاد و دو انفجار بعدی در نزدیکی مدرسه بود. همیشه گروههای تروریستی اولین انتحاری را میزنند تا مردم جمع شوند وقتی مردم در حال امدادرسانی هستند، انتحاریهای بعدی را در بین جمعیت میزنند. درباره مدرسه هم همین اتفاق افتاد. متأسفانه تا به حال 50 نفر شهید شدهاند و آمارها بالاتر و بالاتر میرود.» او تأکید میکند: مناطق هزارهنشین بارها تهدید به انتحاری شدهاند. آنها نمیخواهند دختران درس بخوانند. برای همین مکتبخانه دختران را هدف قرار دادند.
کفن کردیم و دفن کردیم
صدایش پر از غم است. پر از درد است. چند باری بغض میکند و سپس میگوید توان حرف زدن ندارم. او حسن تقدسی، پسرعموی رحیمه است: «دخترعمویم را دیروز به خاک سپردیم. اصلاً قیافهاش قابل شناسایی نبود. چه کردند با ما. رحیمه فقط ١٤ سال داشت. کفن کردیم و دفن کردیم.» اینها را میگوید و تلفن را قطع میکند.
شفاخانه پر از زخمی است
عصمتالله رئیسی، کادر درمان شفاخانه خصوصی در کابل دشت پرچی هم میگوید: «این مکتبخانه در نزدیکی بیمارستان ما بوده و بعد از انفجارها اطفال بسیاری شهید شدند و کودکان و بزرگسالان که معلمانشان هم بودند، شهید شدند. چند نفری به شفاخانه نرسیدند و وسط راه از دنیا رفتند. حالا وضعیت جسمی برخیشان وخیم است و آنها را به بیمارستانهای دیگر فرستادیم. خیلی از خانوادهها آمدند و دنبال فرزندانشان میگشتند. چند نفری مفقودالاثر شدند و کسی خبری از کودکان ندارد. متأسفانه دانشآموزان تکهتکه شدهاند و ممکن است اجسادشان به پشتبامها و اطراف پرت شده باشد و البته شناسایی اجساد هم غیرقابل تشخیص است. کل شفاخانه پر از زخمی هست. آمار دقیقی هنوز از کشته شدهها وجود ندارد چرا که وضعیت جسمی خیلیها خوب نیست و ممکن است آمار کشتهها بالا برود.
سرنوشت بچهها چه شد
محمد صالحی، شاهد عینی دیگر هم میگوید: «همین که انفجارها اتفاق افتاد، مادران به نزدیکی مدرسه آمدند. همه دنبال دخترانشان بودند. پدران گریه میکردند تا عزیزانشان را پیدا کنند. کیف بچهها را باز میکردند تا بفهمند که سرنوشت بچههایشان چه شده. در روزی که این حادثه اتفاق افتاد، اوضاع غرب کابل خوب نبود، یک زایشگاه را هم مورد حمله قرار دادند و فردایش به مدرسهای حمله کردند که بالای هزار نفر جمعیت دانشآموزی داشت.
زهره صفاری/ آمار کشتهها و مجروحان حمله تروریستی مدرسه «سیدالشهدا» کابل در حالی از مرز 150 نفر گذشته است که به رغم ادعای مقامات افغانستانی برای مقصر خواندن طالبان، سخنگوی این گروه تروریستی در توئیتی دخالت در این جنایت را رد کرده و داعش را مسئول این کشتار وسیع خوانده است.
به گزارش «وال استریت ژورنال»، این حمله که بسیاری از کارشناسان آن را نخستین تکانههای خروج نظامیان امریکایی و سلطه طالبان بر افغانستان میدانند، حدود ساعت 4 عصر شنبه، در زمان تعطیلی مدرسه «سیدالشهدا» در منطقه دشت برچی در حوزه سیزدهم امنیتی کابل و در شیفت تحصیلی دختران افغان، با سه انفجار پیاپی رخ داد که در پی آن شمار زیادی از دانشآموزان و رهگذران به خاک و خون کشیده شدند.
به گفته شاهدان، بمب نخست در یک مینی ون بیرون ساختمان مدرسه منفجر شد و به فاصله 10 دقیقه بعد، انفجار دو بمب دیگر افرادی را که برای کمک آمده بودند، زخمی و زمینگیر کرد.
به گزارش روزنامه «هشت صبح» جاوید یکی از کسانی که در محل انفجار حاضر بود، انفجارهای دشت برچی را هولناک ترین لحظه عمرش می خواند و می گوید: «زمان انفجار در دانشگاه بودم. وقتی وارد دفتر شدم، دیدم دو همکارم گریه می کنند و متوجه خبر شدم، بسرعت به محل حادثه که یکی از اقوام نزدیکم در آن درس می خواند رفتم، صحنههایی دیدم که دل سنگ را هم خون می کند، هر گوشه ای جنازه ای افتاده بود و یکی بالای سر او می گریست. پیرمردی را دیدم که اشک از لابلای ریش های سفیدش فرومی چکید و می گفت خط دخترم را شناختم اما نمی توانم خودش را پیدا کنم. آنجا محشر غوغا بود، عین محشر، تا چشم کار میکرد، چشمه خون بود و دخترانی که در خون خود می غلطیدند. چطور می توان این صحنه ها را دید و به زندگی عادی بازگشت؟» به گزارش «طلوع نیوز»، بیشتر دانشآموزانی که در انفجار دشت برچی جان باختند، از خانوادههای فقیری بودند که در این منطقه به عنوان یکی از محرومترین بخشهای کابل زندگی میکردند. برخی از آنها برای امرار معاش خانواده خود در کنار بزرگترهای خانواده قالیبافی می کردند تا به امید آینده ای بهتر، هزینه تحصیل خود را فراهم کنند. یکی از آنان دختری به نام کامله بود که تنها دختر باسواد خانوادهاش بود و میخواست با درس خواندن زندگی پدرش را سروسامان دهد اما با همه آرزوهای ناتمامش در دل خاک خوابید. مادر کامله، در مراسم خاکسپاری او مویه می کرد: «دخترم شبها قالی می بافت و روز درس می خواند. اما ببینید عاقبتش به کجا رسید!» هر چند خانوادههای این دانشآموزان میگویند دیگر امیدی به آینده ندارند و نمی دانند با عادی شدن اوضاع میتوانند فرزندان شان را دوباره به مدرسه بفرستند یا نه، اما دختران دشت برچی می گویند، این حملات اراده آنها را برای آموختن سست نخواهد کرد، زیرا می دانند هدف کسانی که این گونه به دختران دانش آموز حمله می کنند همین است که آنها بی سواد بمانند. مدینه نیکزاد، یکی از دانشآموزانی که از این حمله نجات یافتهاست، می گوید: «از هرجایی که افتادیم دوباره برمیخیزیم .» همکلاسی او فروزان هم می گوید: «هرگز تسلیم نمیشویم.» مبینا، دانشآموز مدرسه ای دیگر در دشت برچی تأکید کرد که اینگونه حملهها نمیتواند جلو پیشرفت دختران را بگیرد: «باعزم جزمتر وارد میدان میشویم. سلاح ما قلم ما خواهد بود. ما با سلاح قلم به جنگ آنها میرویم. خوب فهمیدیم که از ما میترسند و برای همین از پشت خنجر میزنند.»
محکومیت گسترده داخلی و بینالمللی
سنگاندازی طالبان در روند مذاکرات صلح بین الافغانی و افزایش خشونتطلبی این گروه تروریستی به رغم تعهدات خود برای تضمین صلح، انگشت اتهام دولت افغانستان را در بروز فجایعی مانند کشتار مدرسه «سیدالشهدا» به سمت طالبان نشانه رفته است. به نوشته رویترز، «اشرف غنی»، رئیس جمهوری این کشور با محکوم کردن طالبان گفت: «طالبان با گسترش این جنگ و خشونت نامشروع یک بار دیگر نشان داد که تا چه حد بر حل صلحآمیز و ریشهای بحران حال حاضر کشور بی اهمیت است و سعی در پیچیده کردن آن دارد. آنها توان مقابله در میدان نبرد را ندارند و مکانهای عمومی و مدارس دختران را هدف قرار میدهند. این جنایت را بی پاسخ نمیگذاریم.» به نوشته سایت روزنامه «هشت صبح» افغانستان، «عبدالله عبدالله»، رئیس شورای عالی مصالحه ملی نیز در بیانیهای نوشت: «بدون شک هیچ گروه تروریستی غیر از طالبان امکان انجام عملیات تروریستی با این وسعت را ندارد.» «حامد کرزی» رئیس جمهوری پیشین افغانستان نیز این رویداد را دشمنی با مردم افغانستان دانست. سایت روزنامه «صبح کابل» نیز از بیانیه خانوادههای قربانیان حادثه این مدرسه پس از خاکسپاری عزیزانشان نوشت که خانوادهها در این بیانیه خواهان ورود دادگاه بینالمللی لاهه به این پرونده شدند. آنها همچنین از نهادهای ملی و بینالمللی خواستند تا بی طرفانه ابعاد این جنایت را بررسی کنند.
«راس ویلسون»، دیپلمات ارشد امریکا در افغانستان نیز با محکومیت این حمله در توئیتی نوشت: «این جنایت نابخشودنی علیه کودکان آسیبی بزرگ به آینده افغانستان است که قابل تحمل نیست.» هیأت معاونت سازمان ملل (یوناما) و پاکستان که در همسایگی افغانستان خواهان برقراری صلح بین الافغانی و تضمین پایان خشونت طالبان در منطقه است این حمله را محکوم کردند. اتحادیه اروپا نیز در بیانیهای اعلام کرد: «این حمله فقط به مردم افغانستان نبود بلکه حامیان برابری حقوق زنان و دختران و تحصیلات کودکان را نشانه رفته است. ما خواستار آتش بس فوری هستیم.» «استفانو پوتیکورو»، نماینده ارشد غیرنظامی ناتو در افغانستان این حمله را ناجوانمردانه خواند و سفارت بریتانیا در کابل نیز در بیانیهای خواستار توقف کشتار کودکان در حملات تروریستی شد. سازمان جهانی «یونیسف» نیز با اشاره به کشته و مجروح شدن شمار زیادی از دانشآموزان با محکومیت قاطع این حمله در سایت خود اعلام کرد: «خشونت در مدارس قابل پذیرش نیست. مدارس باید همواره مأمن صلح باشند تا کودکان بتوانند در امنیت در آن تحصیل کنند. یونیسف به طرفهای درگیر تأکید میکند که بر قوانین حقوق بشر بینالمللی پایبند بوده و امنیت کودکان را تضمین کنند.»
واکنش وزیر کشور به شرایط اعلام شده شورای نگهبان برای ثبتنام نامزدهای ریاست جمهوری
منتظر تفسیر معاونت حقوقی رئیس جمهوری هستیم
گروه سیاسی/ هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری مدارک مورد نیاز برای ثبتنام را برمبنای مصوبه اخیر شورای نگهبان و تعیین شروط جدید برای ثبتنام داوطلبان اعلام کرد، اما وزیر کشور روز گذشته اعلام کرد که مبنای عمل این وزارت در روند ثبتنام به عنوان نهاد مجری انتخابات تفسیری است که معاونت حقوقی ریاست جمهوری به دست خواهد داد.
به گزارش ایرنا، عبدالرضا رحمانی فضلی در نشست دیروز ستاد انتخابات کشور با خبرنگاران درباره ابلاغیه اخیر شورای نگهبان اگر چه این ابلاغیه را در راستای ماده 10 سیاستهای کلی انتخابات و وظیفه شورای نگهبان برای تعریف تفسیر رجال سیاسی دانست و آن را گامی به جلو از نظر تبیین شاخصهایی عنوان کرد که شورای نگهبان در نظارت استصوابیاش بهکار میگیرد؛ اما گفت: شورای نگهبان مصوبه خود را به وزارت کشور ابلاغ کرد اما طبق قانون، ابلاغیه در حکم قانون باید از سوی رئیس جمهوری به دستگاههای اجرایی ابلاغ شود و ما این موضوع را روز بعد از ابلاغ از سوی شورای نگهبان در نامهای به اطلاع رئیس جمهوری رساندیم.رحمانی فضلی با اشاره به اینکه قسمت عمده این ابلاغیه مربوط به خود شورای نگهبان است و تنها سه مورد سن، مدرک تحصیلی و سوءپیشینه به وظایف وزارت کشور در حین ثبتنام مربوط میشود و از وزارت کشور خواسته شده تا این مدارک را از داوطلبان بگیرد، گفت: مانعی برای جمعآوری مدارک از داوطلبان وجود نخواهد داشت اما در هر حال ما مجری قانون هستیم و قانونی که فعلاً حاکم هست همین ماده ۵۵ قانون انتخابات موجود است و حتماً به آن عمل خواهیم کرد.
وزیر کشور با تأکید بر اینکه آنچه میگوید به معنای عدم همکاری یا به معنای نادیده گرفتن رابطه و فعالیتهای شورای نگهبان با وزارت کشور نیست، درباره برخی نقدها و نگرانیها درباره این مصوبه گفت: ضمن احترام به همه این تفاسیر سیاسی و هر نگاه و تفسیر حقوقی، منتظر نتیجه بررسی حقوقی معاونت حقوقی رئیسجمهوری هستیم، اگر هر نوع برداشت حقوقی از این مسأله شود قطعاً آن را تعمیم خواهیم داد و حتماً به دنبال اجرای قانون خواهیم بود.او ابراز امیدواری کرد مجموعه این کارها منجر به شفافسازی بیشتر و احقاق حقوق همه داوطلبان و نامزدها شود و افزود: اگر داوطلبان نتوانند شرایط را احراز کنند، باید بتوانند با توجه به همین مصوبه شورای نگهبان که به آنان ابلاغ میشود، آنان نیز قدرت دفاع داشته باشند. به نظر من شورای نگهبان در زمینه ابلاغ جلوتر رفته و این موضوع قابل بررسی است.
دفاع مجلس از مصوبه شورای نگهبان
روز گذشته 203 نماینده مجلس یازدهم در بیانیهای از «اقدام شورای نگهبان در اصلاح نظام انتخاباتی» حمایت کردند. مفاد مصوبه اخیر شورای نگهبان شامل بخشی از تغییراتی است که مجلس در طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری تدوین کرده بود با این حال مشخصاً هیأت نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام ایراداتی را به این طرح وارد دانسته بود که از جمله شامل «شرایط سنی» و «شرایط و شاخصهای رجال مذهبی و سیاسی» میشد. به گزارش ایلنا، نمایندگان در بیانیه حمایتی خود نوشتند: «شورای محترم نگهبان براساس قانون اساسی و سیاستهای کلی انتخابات به تکلیف قانونی خود عمل کرده و رأساً اقدام به اصلاح و ساماندهی ثبتنام و شفافسازی معیارهای داوطلبی انتخابات ریاست جمهوری کرد که این اقدام قانونی و صریح شورای نگهبان مورد استقبال نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی قرار گرفت».
آنها در این بیانیه واکنشها به ابلاغیه مذکور را فرصتجویی برخی منتقدان همیشگی شورای نگهبان برای تخریب نهاد ضامن سلامت انتخابات دانستند و تأکید کردند که مصوبه این شورا را امری در جهت «ساماندهی ثبتنام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری»، «شفافیت انتخاباتی و حفظ حرمت داوطلبان واقعی و معتقد به رهنمودهای مقام معظم رهبری و سیاستهای کلی انتخابات» میدانند و همه دستاندرکاران امر انتخابات را به عمل به قانون و پرهیز از حاشیهسازی توصیه میکنند.
مدارک لازم برای ثبتنام داوطلبان ریاست جمهوری
فارغ از اینکه در 24 ساعت باقیمانده تا آغاز رسمی موعد ثبت نام داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری وزارت کشور ابلاغ اجرای مصوبه شورای نگهبان را از سوی رئیس جمهوری دریافت کند یا نه و فارغ از اینکه معاونت حقوقی ریاست جمهوری چه تفسیری از این مصوبه داشته باشد؛ روز گذشته هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری که در ذیل شورای نگهبان تعریف میشود مدارک لازم برای ثبتنام داوطلبان را در اطلاعیهای اعلام کرد و نوشت: «براساس ماده ۵۵ قانون انتخابات ریاست جمهوری و مصوبه شورای نگهبان (مصوب 8/2/1400) داوطلبان ریاست جمهوری لازم است مدارک زیر شامل «2 قطعه عکس ۴×۶ مربوط به سالجاری»، «اصل و تصویر کلیه صفحات شناسنامه در چهار نسخه»، «اصل و کپی مدرک تحصیلی (حداقل کارشناسی ارشد یا معادل آن مورد تأیید وزارتین علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی یا مرکز مدیریت حوزههای علمیه)»، «گواهی عدم سوءپیشینه» و «مستندات تصدی حداقل چهار سال (در مجموع) در مناصب مذکور در بند ۲ ماده ۲ مصوبه شورای نگهبان» را هنگام ثبتنام در وزارت کشور ارائه کنند.
بر این اساس از نظر شورای نگهبان «مقامات سیاسی موضوع بندهای «الف»، «ب» و «ج» ماده ۷۱ قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب ۱۳۸۶/۸/۷» شامل معاونین رؤسای قوای سهگانه، اعضای شورای عالی امنیت ملی و مجمع تشخیص مصلحت نظام، مدیر مرکز مدیریت حوزههای علمیه کشور، رؤسای سازمانها، مؤسسات و نهادهای دولتی و مؤسسات و نهادهای عمومی غیردولتی در سطح ملی، فرماندهان عالی نیروهای مسلح با جایگاه سرلشکری و بالاتر، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در سطح کشور، استانداران، شهرداران شهرهای بالای دو میلیون نفر جمعیت و اشخاص، مقامات و مدیران همتراز مناصب فوق به تشخیص شورای نگهبان میتوانند به شرط دارا بودن حداقل سن ۴۰ سال و حداکثر ۷۵ سال تمام شمسی هنگام ثبتنام، ثبتنام کنند و در غیر این صورت ثبتنامشان فاقد اعتبار تلقی میشود.
شورای نگهبان همچنین براساس مصوبه خود داشتن «سوابق کافی و قابل ارزیابی در فعالیتهای مذهبی و سیاسی از قبیل مکتوبات، سخنرانیها و اعلام مواضع»، «ارائه برنامهها و خطمشیهای اجرایی در چارچوب صلاحیت و اختیارات قوه مجریه» و «معرفی مشاوران جهت تشریح برنامهها و توان مدیریتی»، «عدم محرومیت از حقوق اجتماعی در زمان ثبتنام»، «فقدان سابقه محکومیت کیفری مؤثر»، «عدم محکومیت قطعی کیفری به جرایم اقتصادی» و «وابسته نبودن به گروههای غیرقانونی و فقدان سوابق سوء امنیتی از جمله در فتنه سال ۱۳۸۸» را از جمله شرایط و معیارهای لازم جهت تشخیص رجل سیاسی مذهبی و مدیر و مدبر بودن نامزدهای ریاست جمهوری اعلام کرده است.
با وجود این شورای نگهبان تأکید کرده که ارائه مدارک مثبته جهت احراز شرایط اعلامی به معنای دارا بودن صلاحیت داوطلبان نیست و در هر حال احراز صلاحیت داوطلبان را از اختیارات خود میداند و در این راستا ضمن استعلام از مراجع ذیصلاح، اقدام به انجام بررسیهای مستقل خواهد کرد. داوطلبان هم در صورت اعتراض نسبت به عدم ثبتنام خود، میتوانند مراتب را به همراه مستندات به صورت کتبی و همزمان به وزارت کشور و شورای نگهبان اعلام کنند و شورای نگهبان در زمان مقتضی و در مهلت ثبتنام به اعتراض رسیدگی و نتیجه را به وزارت کشور و داوطلب اعلام میکند.
«ایران» از آمادگی کشور برای صادرات حداکثری نفت گزارش میدهد
بازار جهانی نفت در انتظار ایران
عطیه لباف
خبرنگار
آغاز دور چهارم مذاکرات وین، بیمها و امیدها و تلاش مذاکره کنندگان برای رسیدن هرچه سریعتر به یک توافق برد-برد، توجه بازار نفت را روی روند مذاکرات ایران متمرکز کرده است. بهطوری که وزرای نفت و انرژی اوپک پلاس طی چند هفته اخیر بارها اشاره کردهاند که مذاکرات برجامی را به دقت دنبال و بررسی میکنند و برای آنها بسیار مهم است.
اکنون با توجه به موعد ۲۱ ماه مه(۳۱ اردیبهشت) ممکن است که طی هفتههای آینده یک توافق مورد پذیرش طرفین شکل بگیرد؛ یا توافق نشود که در این صورت ممکن است مهلت مذاکرات تمدید و یا بهطور کلی متوقف شود. بههمین خاطر تحلیلگران بازار نفت معتقدند که پایان ماه مه میتواند یک زمان شگفت انگیز برای بازار باشد.
در صورت حصول توافق در مدت زمان کوتاهی نفت ایران وارد یک بازار رقابتی میشود که تقاضا در آن به سبب شیوع ویروس کرونا هنوز کاملاً احیا نشده است و از سوی دیگر نیز گروه اوپک پلاس در این بازار مدعی کاهش تولید برای تعادلبخشی به قیمتهاست. اما از آنجایی که هم ایران در صدد پس گرفتن بازار از دست رفته خود است و هم مشتریان علاقهمند به خرید نفت از ایران هستند، تولیدکنندگان نفت جهان میدانند که ایران بازار خود را در اولین فرصت احیا خواهد کرد.
یک منبع آگاه در وزارت نفت که تمایلی به ذکر نام خود در این گزارش نداشت، به «ایران» میگوید: «اکنون بازار با مازاد عرضه مواجه است، تقاضا به سبب رکود ناشی از بحران همهگیری کرونا کاهش یافته و از ناحیه عرضه نیز موجودی بیشتری در دسترس بازار است. لذا بازار عطش عرضه جدید را ندارد. اما ایران راه نفوذ به این بازار و جا بازکردن برای نفت خود را میداند. لذا میتوانیم در صورت لغو تحریمها به بازار بازگردیم.»
ایران در صورت موافقت با لغو تحریمها و به نتیجه رسیدن مذاکرات وین، بهعنوان بخشی از توافق احتمالی میتواند صادرات نفت خام خود را در مدت کوتاهی به 2.5 میلیون بشکه در روز برساند. اخیراً معاون اول رئیس جمهوری نیز به این موضوع اشاره داشت و از آمادگی ایران برای بازگشت حداکثری به بازارهای رسمی خبر داد.
در حال حاضر تولید نفت خام کشور به بالاترین میزان از مه ۲۰۱۹ تاکنون رسیده است. آنطور که گزارش ماه آوریل نشریه آرگوس تخمین میزند، تولید نفت ایران با ۸۰ هزار بشکه افزایش به 2 میلیون و 350 هزار بشکه در روز در ماه آوریل رسیده است. ایران با این افزایش تولید در جایگاه چهارمین تولیدکننده بزرگ اوپک قرار گرفته است.
اگرچه این رقم دقیق نیست و بخشی از نفت ایران در بازار خاکستری فروخته میشود، اما هنوز تا رقم تولید 4 میلیون بشکه در روز که توان تولید کشور است، فاصله وجود دارد. برخی منابع آگاه میگویند که چاهها آماده بازگشت به تولید حداکثری هستند و به محض توافق حداکثر تولید روانه بازار داخلی و خارجی خواهد شد. حدود یک میلیون و 700 هزار بشکه از نفت تولیدی کشور در داخل مصرف میشود. با احتساب میعانات گازی، ایران در ماههای پیش از اعمال تحریمهای ایالات متحده میانگین 2.5 میلیون بشکه در روز صادرات نفت انجام میداد و اگر توافق حاصل شود، نفت ایران بتدریج افزایش خواهد یافت و راهش را به بازار پیدا میکند.
چند گام تا استقلال تجارت خارجی
شنیده میشود که ایالات متحده برای لغو تحریمهای نفتی، بانکی، کشتیرانی، بیمه، فلزات، اتومبیل و هواپیما آمادگی دارد. اما اختلافات دیگری وجود دارد که هم در مورد اقدامات رفع تحریمی امریکا و هم در مورد اقدامات هستهای ایران برای بازگشت دو طرف به برجام است که مدت زمان حل و فصل آنها به متغیرهای سیاسی در تهران و واشنگتن وابسته است. بنابراین پیشبینی زمان حصول توافق و یا به هم خوردن مذاکرات دشوار است.
اما کارشناسان بر این باورند که مذاکرات در یک مرحله قابل قبول است و احتمالاً بزودی خبرهای مثبتی از وین به گوش میرسد. فریدون مجلسی، کارشناس مسائل بینالملل سیاست و اقتصاد، در این زمینه به «ایران» میگوید: «اظهارات درباره روند مذاکرات و رسیدن به نقاط قابل قبول و مثبت، تبلیغات سادهای نیست که گفته شوند و بعد از آنها بتوان عبور کرد. بویژه آنکه برای یک دولت در حال اتمام نمیتواند این مذاکرات یک تبلیغ شمرده شود. بهنظر میرسد که در سطوح مختلف تماسهایی میان طرفین مذاکره وجود داشته و برآیند این تماسها مثبت بوده است و تصور میکنم که بزودی یک خبر خوشایند در مورد روابط بینالملل ایران خواهیم شنید.»
مجلسی با بیان اینکه مذاکرات امروز گذشتهای پشت سر دارد و نیازهای ایران برای بازگشت به عرصه بینالمللی را نیز در دل خود دارد، اذعان میکند: «این بازگشت به معنی استقلال یک کشور است و توانمندی ورود به بازارهای جهانی و مبادلات آزادانه و دسترسی به سیستمهای بانکی و تجارت سالم با تضمینهای بانکی و مواردی از این دست را بهدنبال دارد. ما سالهاست که از استقلال تجارت خارجی محروم بودهایم و اکنون احتمالاً توافقهای اصولی اولیه انجام شده است. در غیر این صورت معنایی ندارد که امیدهایی به ملت داده شود و بعد این امید تبدیل به یأس شود.»
او ادامه میدهد: «روش تحریمهای ایران از دیدگاه جو بایدن و حقوق بشر غلط بوده است. قرار نیست که اگر بین دو دولت اختلافهای سیاسی و نظامی وجود دارد، ملت را تحت مجازات جمعی قرار دهند. لذا فکر میکنم که مذاکرات به نتیجه خواهد رسید.»
این کارشناس سیاسی و اقتصادی با بیان اینکه استقلال اقتصادی تنها به معنی خودکفایی نیست و باید ایران بتواند منابع ارزی در زمان نیاز داشته باشد، تصریح میکند: «این منابع ارزی با قاچاق و معاملات در بازار خاکستری میسر نمیشود. ما باید بتوانیم بهصورت رسمی محصولات کشور را از جمله نفت، مواد پتروشیمی و فولاد و سیمان صادر کنیم و از آنچه در ایران بهدلیل انرژی ارزان، مزیت نسبی دارد، کسب سود کنیم.»
مجلسی معتقد است که ایران در صورت لغو تحریمها بازگشت سریعی به بازار رسمی نفت خواهد داشت؛ چراکه واردکنندگان نفت ایران بهدنبال گسترش مبادلات تجاری خود با ایران هستند. آنها میدانند که نفت ایران مقرون به صرفه است و از سوی دیگر نیز ایران میتواند یک بازار برای تولیدات غیرنفتی این کشورها باشد. برخلاف عربستان که نفت را صادر میکند و با پول حاصل از صادرات نفت، بیشتر از کشورهایی که با آنها مراودات سیاسی دارد خرید انجام میدهد.
فرصت اندک برای بازگشت مؤثر به بازار نفت
در روزهای اخیر موجی از کاهش سرمایه گذاریها در صنعت نفت آغاز شده که اشاره به نزدیک بودن دورهگذار انرژی به سمت انرژیهای نو است. برای مثال آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد در کنفرانس گفتمان اقلیمی پترزبورگ از بانکها خواست تأمین مالی زیرساخت پروژههای سوختهای فسیلی را متوقف کنند. او تأکید داشت که دیگر تأمین مالی زیرساخت پروژههای سوخت فسیلی مقرونبهصرفه هم نیستند و باید به سمت سرمایهگذاری در پروژههای کمکربن رفت.
با اوجگیری بحران کرونا در سال 2020 شاهد بودیم که خیلی از غولهای نفتی سرمایهگذاری در پروژههای سوخت فسیلی از جمله نفت را متوقف کردند. بویژه در بخش تولید و اقدامات بالادستی صنعت نفت جهان. در چنین شرایطی به نظر میرسد که ایران نیز به یک تحول در صنعت نفت خود نیاز دارد تا حداکثر تولید نفت خام را داشته باشد. تحولی در سرمایهگذاریها و همین طور سهم بازار جهانی. در غیر این صورت مشخص نیست که در سال 2050 قیمت نفت چقدر باشد و دست نخورده ماندن ذخایر عظیم نفت ایران چقدر ایران را از چشمانداز اقتصادی خود دور کند.
در پایان معاملات هفته کاری گذشته بازار جهانی نفت خام، قیمت هر بشکه نفت شاخص برنت به 68.28 دلار و هر بشکه نفت شاخص WTI به 64.90 دلار رسید. اما پیشبینی میشود که در نیمه قرن کنونی این ارقام به 10 الی 15 دلار در بشکه سقوط کند.
خبرنگار
آغاز دور چهارم مذاکرات وین، بیمها و امیدها و تلاش مذاکره کنندگان برای رسیدن هرچه سریعتر به یک توافق برد-برد، توجه بازار نفت را روی روند مذاکرات ایران متمرکز کرده است. بهطوری که وزرای نفت و انرژی اوپک پلاس طی چند هفته اخیر بارها اشاره کردهاند که مذاکرات برجامی را به دقت دنبال و بررسی میکنند و برای آنها بسیار مهم است.
اکنون با توجه به موعد ۲۱ ماه مه(۳۱ اردیبهشت) ممکن است که طی هفتههای آینده یک توافق مورد پذیرش طرفین شکل بگیرد؛ یا توافق نشود که در این صورت ممکن است مهلت مذاکرات تمدید و یا بهطور کلی متوقف شود. بههمین خاطر تحلیلگران بازار نفت معتقدند که پایان ماه مه میتواند یک زمان شگفت انگیز برای بازار باشد.
در صورت حصول توافق در مدت زمان کوتاهی نفت ایران وارد یک بازار رقابتی میشود که تقاضا در آن به سبب شیوع ویروس کرونا هنوز کاملاً احیا نشده است و از سوی دیگر نیز گروه اوپک پلاس در این بازار مدعی کاهش تولید برای تعادلبخشی به قیمتهاست. اما از آنجایی که هم ایران در صدد پس گرفتن بازار از دست رفته خود است و هم مشتریان علاقهمند به خرید نفت از ایران هستند، تولیدکنندگان نفت جهان میدانند که ایران بازار خود را در اولین فرصت احیا خواهد کرد.
یک منبع آگاه در وزارت نفت که تمایلی به ذکر نام خود در این گزارش نداشت، به «ایران» میگوید: «اکنون بازار با مازاد عرضه مواجه است، تقاضا به سبب رکود ناشی از بحران همهگیری کرونا کاهش یافته و از ناحیه عرضه نیز موجودی بیشتری در دسترس بازار است. لذا بازار عطش عرضه جدید را ندارد. اما ایران راه نفوذ به این بازار و جا بازکردن برای نفت خود را میداند. لذا میتوانیم در صورت لغو تحریمها به بازار بازگردیم.»
ایران در صورت موافقت با لغو تحریمها و به نتیجه رسیدن مذاکرات وین، بهعنوان بخشی از توافق احتمالی میتواند صادرات نفت خام خود را در مدت کوتاهی به 2.5 میلیون بشکه در روز برساند. اخیراً معاون اول رئیس جمهوری نیز به این موضوع اشاره داشت و از آمادگی ایران برای بازگشت حداکثری به بازارهای رسمی خبر داد.
در حال حاضر تولید نفت خام کشور به بالاترین میزان از مه ۲۰۱۹ تاکنون رسیده است. آنطور که گزارش ماه آوریل نشریه آرگوس تخمین میزند، تولید نفت ایران با ۸۰ هزار بشکه افزایش به 2 میلیون و 350 هزار بشکه در روز در ماه آوریل رسیده است. ایران با این افزایش تولید در جایگاه چهارمین تولیدکننده بزرگ اوپک قرار گرفته است.
اگرچه این رقم دقیق نیست و بخشی از نفت ایران در بازار خاکستری فروخته میشود، اما هنوز تا رقم تولید 4 میلیون بشکه در روز که توان تولید کشور است، فاصله وجود دارد. برخی منابع آگاه میگویند که چاهها آماده بازگشت به تولید حداکثری هستند و به محض توافق حداکثر تولید روانه بازار داخلی و خارجی خواهد شد. حدود یک میلیون و 700 هزار بشکه از نفت تولیدی کشور در داخل مصرف میشود. با احتساب میعانات گازی، ایران در ماههای پیش از اعمال تحریمهای ایالات متحده میانگین 2.5 میلیون بشکه در روز صادرات نفت انجام میداد و اگر توافق حاصل شود، نفت ایران بتدریج افزایش خواهد یافت و راهش را به بازار پیدا میکند.
چند گام تا استقلال تجارت خارجی
شنیده میشود که ایالات متحده برای لغو تحریمهای نفتی، بانکی، کشتیرانی، بیمه، فلزات، اتومبیل و هواپیما آمادگی دارد. اما اختلافات دیگری وجود دارد که هم در مورد اقدامات رفع تحریمی امریکا و هم در مورد اقدامات هستهای ایران برای بازگشت دو طرف به برجام است که مدت زمان حل و فصل آنها به متغیرهای سیاسی در تهران و واشنگتن وابسته است. بنابراین پیشبینی زمان حصول توافق و یا به هم خوردن مذاکرات دشوار است.
اما کارشناسان بر این باورند که مذاکرات در یک مرحله قابل قبول است و احتمالاً بزودی خبرهای مثبتی از وین به گوش میرسد. فریدون مجلسی، کارشناس مسائل بینالملل سیاست و اقتصاد، در این زمینه به «ایران» میگوید: «اظهارات درباره روند مذاکرات و رسیدن به نقاط قابل قبول و مثبت، تبلیغات سادهای نیست که گفته شوند و بعد از آنها بتوان عبور کرد. بویژه آنکه برای یک دولت در حال اتمام نمیتواند این مذاکرات یک تبلیغ شمرده شود. بهنظر میرسد که در سطوح مختلف تماسهایی میان طرفین مذاکره وجود داشته و برآیند این تماسها مثبت بوده است و تصور میکنم که بزودی یک خبر خوشایند در مورد روابط بینالملل ایران خواهیم شنید.»
مجلسی با بیان اینکه مذاکرات امروز گذشتهای پشت سر دارد و نیازهای ایران برای بازگشت به عرصه بینالمللی را نیز در دل خود دارد، اذعان میکند: «این بازگشت به معنی استقلال یک کشور است و توانمندی ورود به بازارهای جهانی و مبادلات آزادانه و دسترسی به سیستمهای بانکی و تجارت سالم با تضمینهای بانکی و مواردی از این دست را بهدنبال دارد. ما سالهاست که از استقلال تجارت خارجی محروم بودهایم و اکنون احتمالاً توافقهای اصولی اولیه انجام شده است. در غیر این صورت معنایی ندارد که امیدهایی به ملت داده شود و بعد این امید تبدیل به یأس شود.»
او ادامه میدهد: «روش تحریمهای ایران از دیدگاه جو بایدن و حقوق بشر غلط بوده است. قرار نیست که اگر بین دو دولت اختلافهای سیاسی و نظامی وجود دارد، ملت را تحت مجازات جمعی قرار دهند. لذا فکر میکنم که مذاکرات به نتیجه خواهد رسید.»
این کارشناس سیاسی و اقتصادی با بیان اینکه استقلال اقتصادی تنها به معنی خودکفایی نیست و باید ایران بتواند منابع ارزی در زمان نیاز داشته باشد، تصریح میکند: «این منابع ارزی با قاچاق و معاملات در بازار خاکستری میسر نمیشود. ما باید بتوانیم بهصورت رسمی محصولات کشور را از جمله نفت، مواد پتروشیمی و فولاد و سیمان صادر کنیم و از آنچه در ایران بهدلیل انرژی ارزان، مزیت نسبی دارد، کسب سود کنیم.»
مجلسی معتقد است که ایران در صورت لغو تحریمها بازگشت سریعی به بازار رسمی نفت خواهد داشت؛ چراکه واردکنندگان نفت ایران بهدنبال گسترش مبادلات تجاری خود با ایران هستند. آنها میدانند که نفت ایران مقرون به صرفه است و از سوی دیگر نیز ایران میتواند یک بازار برای تولیدات غیرنفتی این کشورها باشد. برخلاف عربستان که نفت را صادر میکند و با پول حاصل از صادرات نفت، بیشتر از کشورهایی که با آنها مراودات سیاسی دارد خرید انجام میدهد.
فرصت اندک برای بازگشت مؤثر به بازار نفت
در روزهای اخیر موجی از کاهش سرمایه گذاریها در صنعت نفت آغاز شده که اشاره به نزدیک بودن دورهگذار انرژی به سمت انرژیهای نو است. برای مثال آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد در کنفرانس گفتمان اقلیمی پترزبورگ از بانکها خواست تأمین مالی زیرساخت پروژههای سوختهای فسیلی را متوقف کنند. او تأکید داشت که دیگر تأمین مالی زیرساخت پروژههای سوخت فسیلی مقرونبهصرفه هم نیستند و باید به سمت سرمایهگذاری در پروژههای کمکربن رفت.
با اوجگیری بحران کرونا در سال 2020 شاهد بودیم که خیلی از غولهای نفتی سرمایهگذاری در پروژههای سوخت فسیلی از جمله نفت را متوقف کردند. بویژه در بخش تولید و اقدامات بالادستی صنعت نفت جهان. در چنین شرایطی به نظر میرسد که ایران نیز به یک تحول در صنعت نفت خود نیاز دارد تا حداکثر تولید نفت خام را داشته باشد. تحولی در سرمایهگذاریها و همین طور سهم بازار جهانی. در غیر این صورت مشخص نیست که در سال 2050 قیمت نفت چقدر باشد و دست نخورده ماندن ذخایر عظیم نفت ایران چقدر ایران را از چشمانداز اقتصادی خود دور کند.
در پایان معاملات هفته کاری گذشته بازار جهانی نفت خام، قیمت هر بشکه نفت شاخص برنت به 68.28 دلار و هر بشکه نفت شاخص WTI به 64.90 دلار رسید. اما پیشبینی میشود که در نیمه قرن کنونی این ارقام به 10 الی 15 دلار در بشکه سقوط کند.
سکوت آواز و خط خوردن پرواز در روز جهانی پرندگان مهاجر
عبور پر خطر پرندگان مهاجر جهان از فراز ایران
زهرا کشوری
خبرنگار
به جای همه بلبلان بخوان. به جای غازهای وحشی پرواز کن. بهجای درناها برقص. هزاران مایل حادثه را از فراسوی جهان بال بزن. از گرمای آن سوی جهان کوچ کن و به زمستان این سوی جهان فرود آی. با پرندگان مهاجر همپرواز و هم آواز شو. این شعار امسال روز جهانی پرندگان مهاجر است؛ بخوان، پرواز کن، اوج بگیر، مثل یک پرنده.»
سال ۲۰۰۶ بود که نهادهای حفاظتی جهان به این نتیجه رسیدند که حفاظت از پرندگان مهاجر نیازمند یک اطلاعرسانی عمومی است. چون هیچ کشوری نمیتواند از پرندگانی که از آسمان بسیاری از کشورها عبور میکنند و میهمان برکهها، تالابها و نیزارهای کشورهای دیگر میشوند، محافظت کند. با حمایت کنوانسیون حفاظت از گونههای مهاجر وحشی و همچنین تفاهمنامه حفاظت از کریدور مهاجرتی اوراسیا_ آفریقا، روز ۲۰اردیبهشت به روز جهانی پرندگان مهاجر اختصاص یافت. گرامیداشت این روز از اروپا شروع شد و بعد به آسیا رسید.
در نهایت امریکا نیز به این تفاهمنامه پیوست تا یک روز جهانی برای پرندگان مهاجر در تقویم ثبت شود. تفاوت فصول در نیمکره شمالی و جنوبی نیز باعث شد تا روز دومی هم برای این مناسبت در نظر گرفته شد؛ ۱۹ مهر.روز جهانی پرندگان امسال در ایران مصادف است با دلنگرانی فعالان محیط زیست برای جوجه فلامینگوهای تالاب بختگان. ایران معبر مهمی برای شمار قابل توجهی از پرندگان مهاجر است.
اگر صید صیادهای شادگان نشوند، به دام دامگاههای فریدونکنار نیفتند! بخت یار تالاب بختگان باشد، پریشان تالاب پریشان نشوند، چند بالی در آسمان ایران میزنند و میروند. همین آمارهای جهانی میگوید بیشتر از ۱۹۲ گونه با خطر انقراض دست و پنجه نرم میکنند.
پرندگان مهاجر ایران بیشتر میهمان پاییز و زمستان ایرانند. مقصد بیشتر آنها هم تالابها و آبگیرهای سرزمینهای شمالی است. قوها، غازها، اردکها، آبچلیکها و کاکاییها در صدر پرندگانی هستند که برای زمستانگذرانی به ایران کوچ میکنند. بسیاری پرندگان را سفیران طبیعت میدانند. آنها آدمها را در دو سوی جهان بهم متصل میکنند. مرزها را میشکنند و تالاب به تالاب چرخه طبیعت را به بشر یادآوری میکنند. آنها را سفیران سلامت روح و روان انسان میدانند.
آوازشان در همین روزهای کرونایی گریزگاه آدمهای حبس شده در شهرهای سنگی و سیمانی است.«اسماعیل کهرم» کارشناس نامآشنای محیط زیست کشور در گفتوگو با «ایران» حرفهایش را با یک ضربالمثل انگلیسی شروع میکند و در تأیید شعار امسال میگوید: «انگلیسیها میگویند، خوشحال مثل چکاوک.» کهرم از شعار امسال روز پرندگان همچون یک شعار قشنگ که میخواهد نشاط، پایندگی، زندگی و شادی را به انسان یادآور شود، یاد می کند. بهگفته کهرم، پرندگان نماد جنبش و حرکتند. او میگوید: «پرستوی دریایی بهشتی ۲۷ هزار کیلومتر مهاجرت میکند. بنابراین هیچ پدیدهای غیر از مهاجرت، حرکت و جنبش را به یاد نمیآورد.» بر اساس آمارهای کهرم سالانه نزدیک به ۵ میلیون پرنده مهاجر به ایران کوچ میکنند اما پرواز یک میلیون آنها در فریدونکنار برای همیشه خط میخورد. او قتل عام پرندگان مهاجر در فریدونکنار یا تشنگی فلامینگوها در بختگان را از ضعف محیط زیست میداند و میگوید: «سه سال پیش با مسئولان محیط زیست، فرماندار فریدونکنار و پلیس برای جمعآوری تورهای هوایی به سمت تالاب فریدونکنار رفتیم اما وسط راه استاندار به فرماندار زنگ زد که برگردید. نزدیک به ۲۰ماشین بودیم. استاندار معتقد بود شکار پرندگان معیشت مردم است.» کهرم میگوید: «طبق قانون تور هوایی ممنوع است مثل فروش مواد مخدر. آیا اگر کسی در چهارراه هروئین بفروشد به بهانه معیشت نباید با آن برخورد کرد؟»کهرم میگوید: «در همین فریدونکنار پدر بهصورت غیرقانونی تور میاندازد و پرنده شکار میکند پسرش هم محیطبان همین منطقه است. در بابل شکارچیها پیش چشم محیطبانها در حال تعمیر تور هوایی هستند. محیطبان لباس فرم دارد اما برای شکارچی اصلاً مهم نیست.» کهرم علت این قانونشکنیها را ضعف محیط زیست میداند.
در همسایگی مهاجران
ایمان ابراهیمی، کارشناس حیات وحش در گفتوگو با «ایران» شعار امسال روز جهانی پرندگان را متفاوت با سالهای گذشته میداند.
پرندگان مهاجر هم اکنون به کمک ما نیازمندند، پرندگان مهاجر و تغییرات آب و هوایی، پرندگان مهاجر- پیام آوران تنوع زیستی، پرندگان مهاجر و موانع مهاجرت، پرندگان مهاجر در معرض خطر انقراض را نجات دهیم، تغییرات در کاربری اراضی از دید یک پرنده، پرندگان مهاجر و مردم، با یکدیگر در طول زمان، شبکهسازی برای پرندگان مهاجر و... از جمله شعارهای روز جهانی پرندگان در سالهای گذشته بود. ابراهیمی شعار امسال را مطابق با نگاه جدید حفاظت بینالمللی پرندگان میداند و میگوید: «در برنامههای حفاظت جدید تأکید میشود که انسانها باید یاد بگیرند با پرندگان همسایگی کنند و از آنها درک متقابل داشته باشند.» او میگوید: «در سالهای گذشته تأکید میشد زیستگاه پرندگان باید خالی از انسان باشد اما الان میگویند انسانها باید یاد بگیرند با پرندهها همسایه باشند.»
او اعتراض به وضعیت فلامینگوهای بختگان و شکار پرندگان در تالاب بینالمللی شادگان را نتیجه رشد افکارعمومی میداند و میگوید: «شکار همیشه در تالاب شادگان بوده اما الان این فهم بهوجود آمده است که شکار بد است. بنابراین درباره آن اطلاعرسانی میشود.» او میگوید: اسناد نشان میدهد در سال ۵۷ فلامینگوهای زیادی بر اثر بیآبی در قم و اراک تلف شدهاند اما حتی یک خبر هم درباره آنها در مطبوعات آن زمان منتشر نمیشود.» او اطلاعرسانی را نشانه نزدیک شدن افکارعمومی به طبیعت میداند. هر چند تنها آمار قتل عام یک میلیونی پرندگان در فریدونکنار نشان میدهد تا همآواز شدن و همپرواز شدن با پرندگان مهاجر در ایران راه زیادی مانده. راهی که با شکستن تفنگها و سوزاندن قفسها از کردستان شروع شده است. در آذربایجان و کردستان لکلکها مدتها است همسایه شهریها و روستاییها شدهاند و بالای سر آنها جا دارند.
نیم نگاه
یک کارشناس محیط زیست : در برنامه های حفاظت جدید تاکید می شود که انسانها باید یاد بگیرند با پرندگان همسایگی کنند و از آنها درک متقابل داشته باشند. در سال های گذشته تاکید می شد زیستگاه پرندگان باید خالی از انسان باشد اما الان می گویند انسانها باید یاد بگیرند با پرندهها همسایه باشند
خبرنگار
به جای همه بلبلان بخوان. به جای غازهای وحشی پرواز کن. بهجای درناها برقص. هزاران مایل حادثه را از فراسوی جهان بال بزن. از گرمای آن سوی جهان کوچ کن و به زمستان این سوی جهان فرود آی. با پرندگان مهاجر همپرواز و هم آواز شو. این شعار امسال روز جهانی پرندگان مهاجر است؛ بخوان، پرواز کن، اوج بگیر، مثل یک پرنده.»
سال ۲۰۰۶ بود که نهادهای حفاظتی جهان به این نتیجه رسیدند که حفاظت از پرندگان مهاجر نیازمند یک اطلاعرسانی عمومی است. چون هیچ کشوری نمیتواند از پرندگانی که از آسمان بسیاری از کشورها عبور میکنند و میهمان برکهها، تالابها و نیزارهای کشورهای دیگر میشوند، محافظت کند. با حمایت کنوانسیون حفاظت از گونههای مهاجر وحشی و همچنین تفاهمنامه حفاظت از کریدور مهاجرتی اوراسیا_ آفریقا، روز ۲۰اردیبهشت به روز جهانی پرندگان مهاجر اختصاص یافت. گرامیداشت این روز از اروپا شروع شد و بعد به آسیا رسید.
در نهایت امریکا نیز به این تفاهمنامه پیوست تا یک روز جهانی برای پرندگان مهاجر در تقویم ثبت شود. تفاوت فصول در نیمکره شمالی و جنوبی نیز باعث شد تا روز دومی هم برای این مناسبت در نظر گرفته شد؛ ۱۹ مهر.روز جهانی پرندگان امسال در ایران مصادف است با دلنگرانی فعالان محیط زیست برای جوجه فلامینگوهای تالاب بختگان. ایران معبر مهمی برای شمار قابل توجهی از پرندگان مهاجر است.
اگر صید صیادهای شادگان نشوند، به دام دامگاههای فریدونکنار نیفتند! بخت یار تالاب بختگان باشد، پریشان تالاب پریشان نشوند، چند بالی در آسمان ایران میزنند و میروند. همین آمارهای جهانی میگوید بیشتر از ۱۹۲ گونه با خطر انقراض دست و پنجه نرم میکنند.
پرندگان مهاجر ایران بیشتر میهمان پاییز و زمستان ایرانند. مقصد بیشتر آنها هم تالابها و آبگیرهای سرزمینهای شمالی است. قوها، غازها، اردکها، آبچلیکها و کاکاییها در صدر پرندگانی هستند که برای زمستانگذرانی به ایران کوچ میکنند. بسیاری پرندگان را سفیران طبیعت میدانند. آنها آدمها را در دو سوی جهان بهم متصل میکنند. مرزها را میشکنند و تالاب به تالاب چرخه طبیعت را به بشر یادآوری میکنند. آنها را سفیران سلامت روح و روان انسان میدانند.
آوازشان در همین روزهای کرونایی گریزگاه آدمهای حبس شده در شهرهای سنگی و سیمانی است.«اسماعیل کهرم» کارشناس نامآشنای محیط زیست کشور در گفتوگو با «ایران» حرفهایش را با یک ضربالمثل انگلیسی شروع میکند و در تأیید شعار امسال میگوید: «انگلیسیها میگویند، خوشحال مثل چکاوک.» کهرم از شعار امسال روز پرندگان همچون یک شعار قشنگ که میخواهد نشاط، پایندگی، زندگی و شادی را به انسان یادآور شود، یاد می کند. بهگفته کهرم، پرندگان نماد جنبش و حرکتند. او میگوید: «پرستوی دریایی بهشتی ۲۷ هزار کیلومتر مهاجرت میکند. بنابراین هیچ پدیدهای غیر از مهاجرت، حرکت و جنبش را به یاد نمیآورد.» بر اساس آمارهای کهرم سالانه نزدیک به ۵ میلیون پرنده مهاجر به ایران کوچ میکنند اما پرواز یک میلیون آنها در فریدونکنار برای همیشه خط میخورد. او قتل عام پرندگان مهاجر در فریدونکنار یا تشنگی فلامینگوها در بختگان را از ضعف محیط زیست میداند و میگوید: «سه سال پیش با مسئولان محیط زیست، فرماندار فریدونکنار و پلیس برای جمعآوری تورهای هوایی به سمت تالاب فریدونکنار رفتیم اما وسط راه استاندار به فرماندار زنگ زد که برگردید. نزدیک به ۲۰ماشین بودیم. استاندار معتقد بود شکار پرندگان معیشت مردم است.» کهرم میگوید: «طبق قانون تور هوایی ممنوع است مثل فروش مواد مخدر. آیا اگر کسی در چهارراه هروئین بفروشد به بهانه معیشت نباید با آن برخورد کرد؟»کهرم میگوید: «در همین فریدونکنار پدر بهصورت غیرقانونی تور میاندازد و پرنده شکار میکند پسرش هم محیطبان همین منطقه است. در بابل شکارچیها پیش چشم محیطبانها در حال تعمیر تور هوایی هستند. محیطبان لباس فرم دارد اما برای شکارچی اصلاً مهم نیست.» کهرم علت این قانونشکنیها را ضعف محیط زیست میداند.
در همسایگی مهاجران
ایمان ابراهیمی، کارشناس حیات وحش در گفتوگو با «ایران» شعار امسال روز جهانی پرندگان را متفاوت با سالهای گذشته میداند.
پرندگان مهاجر هم اکنون به کمک ما نیازمندند، پرندگان مهاجر و تغییرات آب و هوایی، پرندگان مهاجر- پیام آوران تنوع زیستی، پرندگان مهاجر و موانع مهاجرت، پرندگان مهاجر در معرض خطر انقراض را نجات دهیم، تغییرات در کاربری اراضی از دید یک پرنده، پرندگان مهاجر و مردم، با یکدیگر در طول زمان، شبکهسازی برای پرندگان مهاجر و... از جمله شعارهای روز جهانی پرندگان در سالهای گذشته بود. ابراهیمی شعار امسال را مطابق با نگاه جدید حفاظت بینالمللی پرندگان میداند و میگوید: «در برنامههای حفاظت جدید تأکید میشود که انسانها باید یاد بگیرند با پرندگان همسایگی کنند و از آنها درک متقابل داشته باشند.» او میگوید: «در سالهای گذشته تأکید میشد زیستگاه پرندگان باید خالی از انسان باشد اما الان میگویند انسانها باید یاد بگیرند با پرندهها همسایه باشند.»
او اعتراض به وضعیت فلامینگوهای بختگان و شکار پرندگان در تالاب بینالمللی شادگان را نتیجه رشد افکارعمومی میداند و میگوید: «شکار همیشه در تالاب شادگان بوده اما الان این فهم بهوجود آمده است که شکار بد است. بنابراین درباره آن اطلاعرسانی میشود.» او میگوید: اسناد نشان میدهد در سال ۵۷ فلامینگوهای زیادی بر اثر بیآبی در قم و اراک تلف شدهاند اما حتی یک خبر هم درباره آنها در مطبوعات آن زمان منتشر نمیشود.» او اطلاعرسانی را نشانه نزدیک شدن افکارعمومی به طبیعت میداند. هر چند تنها آمار قتل عام یک میلیونی پرندگان در فریدونکنار نشان میدهد تا همآواز شدن و همپرواز شدن با پرندگان مهاجر در ایران راه زیادی مانده. راهی که با شکستن تفنگها و سوزاندن قفسها از کردستان شروع شده است. در آذربایجان و کردستان لکلکها مدتها است همسایه شهریها و روستاییها شدهاند و بالای سر آنها جا دارند.
نیم نگاه
یک کارشناس محیط زیست : در برنامه های حفاظت جدید تاکید می شود که انسانها باید یاد بگیرند با پرندگان همسایگی کنند و از آنها درک متقابل داشته باشند. در سال های گذشته تاکید می شد زیستگاه پرندگان باید خالی از انسان باشد اما الان می گویند انسانها باید یاد بگیرند با پرندهها همسایه باشند
کارشناسان در گفت و گو با «ایران»:
ابررایانه «سیمرغ» زمینه ساز تحول دیجیتالی و ثروت آفرینی است
سوسن صادقی
خبرنگار
ابررایانـــه «ســـیمرغ» بـــزودی از ســـوی رئیس جمهـــوری راهانـــدازی میشـــود. ابررایانهای که به گفته وزیر ارتباطات با ظرفیت پردازشی پتافلاپسی جزو 100 ابررایانه جهان خواهد بود که انحصارش در اختیار چند کشور است و با این ظرفیت امکان پردازش کلان دادهها، حوزه هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و... فراهم میشود. اما راهاندازی چنین رایانهای با ظرفیت بسیار بالا، چه تحولی را در کشور و در حوزه کلان دادهها، هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و حتی در اقتصاد دیجیتالی و جایگاه جهانی کشور ایجاد خواهد کرد. کارشناسان به این سؤال های «ایران» پاسخ میدهند.
یک زیرساخت ضروری
محمد خالویی استاد هوش مصنوعی معتقد است، نبود ابررایانهای با قدرت پردازش بسیار بالا در کشور بشدت احساس میشد، چرا که امروزه هوش مصنوعی توان تحلیل بالا و خوبی دارد ولی به توان پردازشی و تجهیزاتی که در اختیارش قرار میدهیم، وابسته است.
خالویی گفت: طبق آخرین رصدی که در هسته 52 طرح شهید احمدی روشن بنیاد ملی نخبگان در سال گذشته انجام شد، کمبود یا فقدان زیرساخت پردازشی مناسب برای استفاده در تحلیلهای مبتنی بر هوش مصنوعی در حوزههای متنوع پردازش صوت، تصویر، ویدئو، متن، سری زمانی و... در کنار کمبود داده مناسب چالش و دغدغه اصلی شرکتهای دانش بنیان هوشمصنوعی و همچنین آزمایشگاههای برتر دانشگاهی کشور بود.
وی افزود: این کمبودها خود باعث میشد دانشگاهها و شرکتهای دانش بنیان نتوانند با دنیا در هوش مصنوعی رقابت کنند و این کار را بسیار دشوار کرده بود ولی با راهاندازی چنین ابررایانه بسیار قدرتمند و با ظرفیت پردازشی بسیار بالا هم در بعد دانشگاهی و هم در بعد شرکتهای دانش بنیان، شاهد شکوفایی دوچندانی خواهیم بود. بهعبارتی با فراهم کردن مراکز پردازشی توانمند، گام بسیار مؤثری در توسعه و پیشرفت کشور در این زمینه برداشته خواهد شد.
این استاد دانشگاه درباره اینکه این اقدام چه تحولی در حوزه پردازشی کلان دادهها و... ایجاد میکند، نیز گفت: اگر سامانه مدیریت منابع این مرکز توانمند پردازشی، با زمانبندی مناسب و دقیق بهینه عمل کرده و منابع را بدرستی تخصیص دهند و شرایط را برای استفاده مفید پژوهشگران خلاق شرکتهای دانش بنیان و همچنین دانشگاهیان فراهم کنند و دغدغه این قشر رفع شود بهطور قطع فکر آنها متمرکز ایدهها و شناسایی رویکردهای نوین مبتنی بر هوش مصنوعی خواهد شد و امکان حل مسائل روز کشور مبتنی بر هوشمصنوعی نیز دوچندان میشود.
خالویی در زمینه تأثیر این امکانات جدید بر ارتقای جایگاه ما در جهان نیز گفت: اگر مراکز توانمندی مانند ابررایانه سیمرغ، وظیفه تأمین زیرساخت پردازشی را برعهده بگیرند و هستههای مدیریتی هوشمصنوعی هم چالشها و نیازهای کشور را در قالب برگزاری مسابقه، تدوین صورت مسألههای بالقوه دانشگاهی و امثال آن را آماده کنند، مطمئن باشید نه تنها برتری خود را در منطقه حفظ خواهیم کرد، بلکه در رتبهبندی جهانی نیز جزو نفرات اول خواهیم بود. بهگفته این استاد هوش مصنوعی، این رشد و توسعه چرخ اقتصاد کشور را بیش از پیش خواهد چرخاند و با توجه به ماهیتی که محصولات هوش مصنوعی دارد، امکان رفتن به فراتر از مرزها نیز وجود دارد بنابراین این چرخه برد - برد و برای همه مفید خواهد بود.
وی در پاسخ به این سؤال که این پروژه چقدر به افزایش سهم تولید و صادرات محصولات و خدمات دانشبنیان در کشور کمک خواهد کرد نیز گفت: اگر دو حیطه تخصیص منابع (در این نوع مراکز پردازشی توانمند) و تعریف مسائل و چالشهای روز (برای شرکتها و موضوعات پژوهشی دانشگاهی) بخوبی مدیریت شود، هم نیازهای کشور در حوزههای مختلف حل خواهد شد و هم اینکه قابلیت ارزآوری و رشد و توسعه اقتصاد دیجیتالی را به همراه خواهد آورد. این استاد دانشگاه معتقد است این امر در توانمند کردن شرکتهای خلاق و استفاده از علم در عمل را بیشتر جلوه خواهد داد. آینده از آن زیرساختهایی هستند که مبتنی بر هوش مصنوعی است. در آینده مدیریت تخصیص منابع این مراکز پردازشی نیز باید به سمت هوشمند شدن پیش رود تا تخصیص منابع، مبتنی بر خروجی مطلوب و بهینه ارائه شود.
تحول دیجیتالی و نوگرایی
حمید بهنگار کارشناس حوزه اینترنت اشیا نیز معتقد است پیش از این بهدلیل تحریمهای اقتصادی شرکتهای دانش بنیان فعال در حوزههای هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و کلان دادهها به پلتفرمهای جهانی با محدودیت دسترسی داشتند و همین موضوع باعث شده بود تا هزینههای تمام شده برای آنها بسیار بالا باشد. بهنگار با بیان اینکه ابررایانهای با ظرفیت پردازشی بسیار بالا برای پژوهشگران و شرکت های دانش بنیان داخلی در این حوزههای گفته شده بسیار ضروری و کلیدی است، گفت: هر شرکتی که میخواست در حوزههای اینترنت اشیا و هوش مصنوعی ورود کند باید خود بهصورت مستقل زیرساختهای سخت افزاری را فراهم میکرد ولی از آنجایی که این تجهیزات بسیار گرانقیمت بودند، عملاً شرکتهای کمتری امکان ورود به این بخشها را داشتند. وی افزود: هم اکنون با راهاندازی ابررایانه سیمرغ قیمت توزیعی خواهد شد بهطوری که هر شرکتی بنا به فضایی که نیاز دارد، هزینه خواهد کرد و حتی میتواند منابعی را که به آن نیاز ندارد را آزاد کند. باید گفت نه تنها هزینه پروژههای هوش مصنوعی و اینترنت اشیا بهصورت چشمگیری کاهش پیدا میکند، بلکه تمایل ورود به این صنعت را برای شرکتها هم افزایش میدهد.
بهگفته بهنگار، این اتفاق خود نیز از منظر اقتصادی و ترویجی برای کشور بسیار سودمند و باارزش است و شاهد افزایش چشمگیر در حوزه تولید محصولات و بهینهسازی در تولید و کاهش هزینهها در بخشهای مختلف مانند حملونقل، معدن، کشاورزی، انرژیهای تجدید پذیر و... خواهیم بود و آنچه ابررایانه سیمرغ برای کشور به ارمغان خواهد آورد، زمینهسازی تحول دیجیتال و نوگرایی و ثروت آفرینی در کشور است.
وی ابراز امیدواری کرد که ابررایانه سیمرغ فقط در اختیار شرکتهای ایرانی قرار نگیرد و زمینه ساز توسعه صادرات شود و بتواند برای کشور ارزآوری نیز بههمراه داشته باشد. این کارشناس حوزه اینترنت اشیا معتقد است ابررایانه سیمرغ باعث میشود کیفیت خدمات افزایش یافته و قیمت تمام شده کاهش یابد و در نتیجه باعث افزایش شاخص رقابتپذیری ما در صنایع مذکور و افزایش تولید ناخالص ملی شود.
افزایش ارزش افزوده
علیرضا هاشمی گلپایگانی دیگر استاد کامپیوتر دانشگاه نیز معتقد است که افزایش ظرفیت رایانشها در کشور بشدت نیاز بوده و یکی از الزامات برای حوزه تحقیق و پژوهش است.
گلپایگانی با بیان اینکه راهاندازی ابررایانه با ظرفیت پردازش بسیار بالا یکی از زیرساختهای بسیار استراتژیک در حوزههای انرژی، نظامی، سلامت، مهندسی و... است، گفت: ما در کشور ابررایانه داریم ولی راهاندازی ابررایانه با نسخه به روز شده و ظرفیت بسیار بالاتر جزو نیازهای ضروری کشور بود، چرا که نه تنها امکان پردازش با ظرفیت بالا را فراهم میآورد، بلکه استفاده از تکنیکهای علمی مبتنی بر هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و کلان دادهها را نیز فراهم میکند و تحولی در این حوزهها ایجاد خواهد کرد.
وی افزود: امروزه بحث استفاده از اینترنت اشیا در دنیا مطرح است و وجود چنین ابررایانههایی باعث میشود تا این بخش در کشور از دانش و تئوری به سمت عملیاتی کردن و اجرایی شدن پیش رود. میتوان با کمک آن پردازشهای حجیم را روی دادگان بالای حاصل از اینترنت اشیا انجام داد. اینترنت اشیا در حوزههای مختلفی چون انرژی، سلامت، حملونقل و ترافیک، محیط زیست و... کاربرد دارد و دادههایی که در این حوزهها تولید میشود بسیار زیاد هستند و نیاز به پردازش دارند.
این استاد دانشگاه نیز معتقد است، وقتی بستر و زیرساختهای بیشتری برای بخش آکادمیک و علمی کشور فراهم شود، محصولات مرتبط با آن زیرساختها نیز در قالب تکنیکها و سامانهها نیز گسترش خواهد یافت و امکان تولید محصولات دانش بنیان بسیاری را فراهم خواهد کرد که پیش از این بهدلیل نبود امکانات زیرساختی و محدودیت در پردازشها میسر نبود و امکان عملیاتی شدن نداشت.
بهگفته هاشمی گلپایگانی، ارزش افزوده حاصل از پردازشهای دادههای رایانهای حجیم بسیار بالاست و نقش شرکتهای دانش بنیان در اینجا تبدیل علم تولید شده در دانشگاهها و مراکز پژوهشی به محصول و تجاریسازی آنهاست. وی در ادامه گفت: وجود ابررایانهها با ظرفیت بسیار بالا کمک میکند که از تکنیکهای بیشتری بهرهبرداری کرده و عملیاتی شوند و امکان ایجاد محصولات جدید و بکارگیری آنها را در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و... موجب میشود؛ حتی جنبههای آزمایشی را هم که پیش از این بهخاطر محدودیتهای پردازشی که به آنها فکر نمیشد، میتوان عملیاتی کرد؛ از اینرو میبینیم جایگاه ما را هم به لحاظ علوم و دانش و بکارگیری و تبدیل به عرصه خدمات ارتقا خواهد داد.
خبرنگار
ابررایانـــه «ســـیمرغ» بـــزودی از ســـوی رئیس جمهـــوری راهانـــدازی میشـــود. ابررایانهای که به گفته وزیر ارتباطات با ظرفیت پردازشی پتافلاپسی جزو 100 ابررایانه جهان خواهد بود که انحصارش در اختیار چند کشور است و با این ظرفیت امکان پردازش کلان دادهها، حوزه هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و... فراهم میشود. اما راهاندازی چنین رایانهای با ظرفیت بسیار بالا، چه تحولی را در کشور و در حوزه کلان دادهها، هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و حتی در اقتصاد دیجیتالی و جایگاه جهانی کشور ایجاد خواهد کرد. کارشناسان به این سؤال های «ایران» پاسخ میدهند.
یک زیرساخت ضروری
محمد خالویی استاد هوش مصنوعی معتقد است، نبود ابررایانهای با قدرت پردازش بسیار بالا در کشور بشدت احساس میشد، چرا که امروزه هوش مصنوعی توان تحلیل بالا و خوبی دارد ولی به توان پردازشی و تجهیزاتی که در اختیارش قرار میدهیم، وابسته است.
خالویی گفت: طبق آخرین رصدی که در هسته 52 طرح شهید احمدی روشن بنیاد ملی نخبگان در سال گذشته انجام شد، کمبود یا فقدان زیرساخت پردازشی مناسب برای استفاده در تحلیلهای مبتنی بر هوش مصنوعی در حوزههای متنوع پردازش صوت، تصویر، ویدئو، متن، سری زمانی و... در کنار کمبود داده مناسب چالش و دغدغه اصلی شرکتهای دانش بنیان هوشمصنوعی و همچنین آزمایشگاههای برتر دانشگاهی کشور بود.
وی افزود: این کمبودها خود باعث میشد دانشگاهها و شرکتهای دانش بنیان نتوانند با دنیا در هوش مصنوعی رقابت کنند و این کار را بسیار دشوار کرده بود ولی با راهاندازی چنین ابررایانه بسیار قدرتمند و با ظرفیت پردازشی بسیار بالا هم در بعد دانشگاهی و هم در بعد شرکتهای دانش بنیان، شاهد شکوفایی دوچندانی خواهیم بود. بهعبارتی با فراهم کردن مراکز پردازشی توانمند، گام بسیار مؤثری در توسعه و پیشرفت کشور در این زمینه برداشته خواهد شد.
این استاد دانشگاه درباره اینکه این اقدام چه تحولی در حوزه پردازشی کلان دادهها و... ایجاد میکند، نیز گفت: اگر سامانه مدیریت منابع این مرکز توانمند پردازشی، با زمانبندی مناسب و دقیق بهینه عمل کرده و منابع را بدرستی تخصیص دهند و شرایط را برای استفاده مفید پژوهشگران خلاق شرکتهای دانش بنیان و همچنین دانشگاهیان فراهم کنند و دغدغه این قشر رفع شود بهطور قطع فکر آنها متمرکز ایدهها و شناسایی رویکردهای نوین مبتنی بر هوش مصنوعی خواهد شد و امکان حل مسائل روز کشور مبتنی بر هوشمصنوعی نیز دوچندان میشود.
خالویی در زمینه تأثیر این امکانات جدید بر ارتقای جایگاه ما در جهان نیز گفت: اگر مراکز توانمندی مانند ابررایانه سیمرغ، وظیفه تأمین زیرساخت پردازشی را برعهده بگیرند و هستههای مدیریتی هوشمصنوعی هم چالشها و نیازهای کشور را در قالب برگزاری مسابقه، تدوین صورت مسألههای بالقوه دانشگاهی و امثال آن را آماده کنند، مطمئن باشید نه تنها برتری خود را در منطقه حفظ خواهیم کرد، بلکه در رتبهبندی جهانی نیز جزو نفرات اول خواهیم بود. بهگفته این استاد هوش مصنوعی، این رشد و توسعه چرخ اقتصاد کشور را بیش از پیش خواهد چرخاند و با توجه به ماهیتی که محصولات هوش مصنوعی دارد، امکان رفتن به فراتر از مرزها نیز وجود دارد بنابراین این چرخه برد - برد و برای همه مفید خواهد بود.
وی در پاسخ به این سؤال که این پروژه چقدر به افزایش سهم تولید و صادرات محصولات و خدمات دانشبنیان در کشور کمک خواهد کرد نیز گفت: اگر دو حیطه تخصیص منابع (در این نوع مراکز پردازشی توانمند) و تعریف مسائل و چالشهای روز (برای شرکتها و موضوعات پژوهشی دانشگاهی) بخوبی مدیریت شود، هم نیازهای کشور در حوزههای مختلف حل خواهد شد و هم اینکه قابلیت ارزآوری و رشد و توسعه اقتصاد دیجیتالی را به همراه خواهد آورد. این استاد دانشگاه معتقد است این امر در توانمند کردن شرکتهای خلاق و استفاده از علم در عمل را بیشتر جلوه خواهد داد. آینده از آن زیرساختهایی هستند که مبتنی بر هوش مصنوعی است. در آینده مدیریت تخصیص منابع این مراکز پردازشی نیز باید به سمت هوشمند شدن پیش رود تا تخصیص منابع، مبتنی بر خروجی مطلوب و بهینه ارائه شود.
تحول دیجیتالی و نوگرایی
حمید بهنگار کارشناس حوزه اینترنت اشیا نیز معتقد است پیش از این بهدلیل تحریمهای اقتصادی شرکتهای دانش بنیان فعال در حوزههای هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و کلان دادهها به پلتفرمهای جهانی با محدودیت دسترسی داشتند و همین موضوع باعث شده بود تا هزینههای تمام شده برای آنها بسیار بالا باشد. بهنگار با بیان اینکه ابررایانهای با ظرفیت پردازشی بسیار بالا برای پژوهشگران و شرکت های دانش بنیان داخلی در این حوزههای گفته شده بسیار ضروری و کلیدی است، گفت: هر شرکتی که میخواست در حوزههای اینترنت اشیا و هوش مصنوعی ورود کند باید خود بهصورت مستقل زیرساختهای سخت افزاری را فراهم میکرد ولی از آنجایی که این تجهیزات بسیار گرانقیمت بودند، عملاً شرکتهای کمتری امکان ورود به این بخشها را داشتند. وی افزود: هم اکنون با راهاندازی ابررایانه سیمرغ قیمت توزیعی خواهد شد بهطوری که هر شرکتی بنا به فضایی که نیاز دارد، هزینه خواهد کرد و حتی میتواند منابعی را که به آن نیاز ندارد را آزاد کند. باید گفت نه تنها هزینه پروژههای هوش مصنوعی و اینترنت اشیا بهصورت چشمگیری کاهش پیدا میکند، بلکه تمایل ورود به این صنعت را برای شرکتها هم افزایش میدهد.
بهگفته بهنگار، این اتفاق خود نیز از منظر اقتصادی و ترویجی برای کشور بسیار سودمند و باارزش است و شاهد افزایش چشمگیر در حوزه تولید محصولات و بهینهسازی در تولید و کاهش هزینهها در بخشهای مختلف مانند حملونقل، معدن، کشاورزی، انرژیهای تجدید پذیر و... خواهیم بود و آنچه ابررایانه سیمرغ برای کشور به ارمغان خواهد آورد، زمینهسازی تحول دیجیتال و نوگرایی و ثروت آفرینی در کشور است.
وی ابراز امیدواری کرد که ابررایانه سیمرغ فقط در اختیار شرکتهای ایرانی قرار نگیرد و زمینه ساز توسعه صادرات شود و بتواند برای کشور ارزآوری نیز بههمراه داشته باشد. این کارشناس حوزه اینترنت اشیا معتقد است ابررایانه سیمرغ باعث میشود کیفیت خدمات افزایش یافته و قیمت تمام شده کاهش یابد و در نتیجه باعث افزایش شاخص رقابتپذیری ما در صنایع مذکور و افزایش تولید ناخالص ملی شود.
افزایش ارزش افزوده
علیرضا هاشمی گلپایگانی دیگر استاد کامپیوتر دانشگاه نیز معتقد است که افزایش ظرفیت رایانشها در کشور بشدت نیاز بوده و یکی از الزامات برای حوزه تحقیق و پژوهش است.
گلپایگانی با بیان اینکه راهاندازی ابررایانه با ظرفیت پردازش بسیار بالا یکی از زیرساختهای بسیار استراتژیک در حوزههای انرژی، نظامی، سلامت، مهندسی و... است، گفت: ما در کشور ابررایانه داریم ولی راهاندازی ابررایانه با نسخه به روز شده و ظرفیت بسیار بالاتر جزو نیازهای ضروری کشور بود، چرا که نه تنها امکان پردازش با ظرفیت بالا را فراهم میآورد، بلکه استفاده از تکنیکهای علمی مبتنی بر هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و کلان دادهها را نیز فراهم میکند و تحولی در این حوزهها ایجاد خواهد کرد.
وی افزود: امروزه بحث استفاده از اینترنت اشیا در دنیا مطرح است و وجود چنین ابررایانههایی باعث میشود تا این بخش در کشور از دانش و تئوری به سمت عملیاتی کردن و اجرایی شدن پیش رود. میتوان با کمک آن پردازشهای حجیم را روی دادگان بالای حاصل از اینترنت اشیا انجام داد. اینترنت اشیا در حوزههای مختلفی چون انرژی، سلامت، حملونقل و ترافیک، محیط زیست و... کاربرد دارد و دادههایی که در این حوزهها تولید میشود بسیار زیاد هستند و نیاز به پردازش دارند.
این استاد دانشگاه نیز معتقد است، وقتی بستر و زیرساختهای بیشتری برای بخش آکادمیک و علمی کشور فراهم شود، محصولات مرتبط با آن زیرساختها نیز در قالب تکنیکها و سامانهها نیز گسترش خواهد یافت و امکان تولید محصولات دانش بنیان بسیاری را فراهم خواهد کرد که پیش از این بهدلیل نبود امکانات زیرساختی و محدودیت در پردازشها میسر نبود و امکان عملیاتی شدن نداشت.
بهگفته هاشمی گلپایگانی، ارزش افزوده حاصل از پردازشهای دادههای رایانهای حجیم بسیار بالاست و نقش شرکتهای دانش بنیان در اینجا تبدیل علم تولید شده در دانشگاهها و مراکز پژوهشی به محصول و تجاریسازی آنهاست. وی در ادامه گفت: وجود ابررایانهها با ظرفیت بسیار بالا کمک میکند که از تکنیکهای بیشتری بهرهبرداری کرده و عملیاتی شوند و امکان ایجاد محصولات جدید و بکارگیری آنها را در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و... موجب میشود؛ حتی جنبههای آزمایشی را هم که پیش از این بهخاطر محدودیتهای پردازشی که به آنها فکر نمیشد، میتوان عملیاتی کرد؛ از اینرو میبینیم جایگاه ما را هم به لحاظ علوم و دانش و بکارگیری و تبدیل به عرصه خدمات ارتقا خواهد داد.
محمدمهدی عسگرپور به سؤالات و انتقادات از جشنواره جهانی فیلم فجر پاسخ گفت
از بودجه نیم فیلم تا دلیل اعلام نشدن اسامی فیلمها
گروه فرهنگی/ یکشنبه 19 اردیبهشتماه نشست خبری سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر برگزار شد. نمایندگان رسانههای خبری در فضای مجازی این نشست حاضر شدند تا سئوالات شان را درباره این رویداد بپرسند و مهمتر از همه فلسفه برگزاری جشنواره را در شرایط پاندمی کرونا جویا شوند. محمدمهدی عسگرپور، دبیر این دوره از جشنواره به محل برگزاری نشست آمد تا از تصمیمات تیم برگزارکننده جشنواره دفاع کند و جواب پرسشها و انتقادات را با صراحت بدهد. او در این نشست به چرایی اصرار به برگزاری جشنواره، میزان بودجه، امکان حضور فیلم اصغر فرهادی و وحید جلیلوند، ملاک و معیارها برای انتخاب آثار و... پاسخ داد و درباره کم و کیف برگزاری جشنواره امسال صحبت کرد. به گفته او، «نمایش فیلمها در سالن روباز پردیس چارسو و سینماکانون خواهد بود. جشنواره امسال میهمان خارجی نخواهد داشت و برای بخش بازار فیلم که به شکل مجازی برگزار میشود، از پلتفرم امن «سیناندو» که در بازار فیلم کن آزمون پس داده، استفاده خواهد شد. نحوه استفاده از این پلتفرم تخصصی است و مخاطب عادی نمیتواند به آن ورود کند.» طبق اطلاعات ارائه شده در این نشست، امسال در بخش نمایش فیلمهای کلاسیک مرمت شده ۱۰ فیلم خارجی و ۴ فیلم ایرانی نمایش داده میشود. در بخش سینمای ژانر هم که روی فیلمهایی در ژانرهای خاص تمرکز دارد، ۵ فیلم خارجی و یک فیلم ایرانی به نمایش درمیآید.
جشنواره، نه میهمانی و دورهمی
جشنواره جهانی فیلم فجر تنها رویداد سینمایی است که در سال 99 لغو شد و با یک سال تأخیر قرار است خردادماه امسال برگزار شود. با وجود این برگزای جشنواره در پیک چهارم کرونا، با انتقادات جدی همراه است. عسگرپور درباره اصرار به برگزاری جشنواره و اینکه چرا بودجه جشنواره به اقشار نیازمند سینما اختصاص نیافته است، توضیح داد: «یکی از مشکلات تاریخی کشور این است که اکوسیستم یک موضوع را متوجه نمیشویم. باید به این اکوسیستم فکر کنیم، باید بدانیم با حذف چه چیزی به کجا لطمه میخورد. نمیتوانیم بگوییم به دلیل فقر اهالی خانه سینما جشنواره را تعطیل کنیم.» او با اشاره به اینکه بودجه اختصاص یافته به جشنواره را نمیشود در بخش دیگری هزینه کرد، در توضیحات تکمیلی افزود: «هر موضوعی یک اکوسیستمی دارد. اکوسیستم یک جشنواره موارد مختلفی را دربر میگیرد. بخشی نمایش فیلم است بخشی بازار است و... باید همه اینها را کامل دید. برخی جشنواره را میهمانی و دورهمی میدانند که انگار عدهای با هم مینوشند، میرقصند و جوایزی هم میدهند! این تفکر روزنامههای زرد است. میگویید کرونا به سینما آسیب جدی زده من هم قبول دارم سینماها تعطیل بودهاند اما در همین شرایط چند فیلم سینمایی تولید شده و در صف اکران است؟ یکی از راههای نمایش فیلمها همین جشنوارههای سینمایی است.» او در بخش دیگری از صحبتهایش در این نشست گفت که اگر در همین ایام یک سریال میساخت، 10 برابر جشنواره برایش عایدی داشت.
به اندازه نیم فیلم
یکی از موضوعاتی که در این نشست از آن سؤال شد، بودجه اختصاص یافته به جشنواره بود. دبیر این رویداد به پیشرو بودن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در شفافسازی هزینهها اشاره کرد و گفت که بودجه معمول جشنواره در سالهای قبل به اندازه ساخت یک یا دو فیلم معمولی بود و امسال بودجه به اندازه ساخت نیم فیلم است.
چرا فهرست فیلمها اعلام نمیشود؟
در بخش دیگر این نشست از امکان حضور فیلم وحید جلیلوند و احتمال یک سانس نمایش فیلم اصغر فرهادی سؤال شد و عسگرپور اطلاعرسانی در این باره را به آینده موکول کرد. او با اعلام این خبر که در حال مذاکره با صاحبان فیلمها هستیم، دلیل اعلام نشدن آثار حاضر در جشنواره جهانی فجر را اینگونه تشریح کرد: «بارها رخ داده که اسامی آثار و میهمانان منتشر شده است، بعد عدهای که ممکن است از من یا همکاران دیگر من خوششان نیاید آدرس فیسبوک یا ایمیل آن کارگردان را پیدا کردهاند و او را از حضور در جشنواره منصرف کردهاند.»
توجه به هویت ملی
محمدمهدی عسگرپور در بخشی از صحبتهایش جشنواره جهانی را سکوی خوبی برای معرفی فیملسازان جوان ایرانی عنوان کرد و در پاسخ به سؤال «ایران» در باره رویکرد انتخاب فیلمها در این دوره از جشنواره بیان کرد: «از جمله پارامترها این است که فیلمها از جهات مختلف قابل رقابت با مشابه خارجی خود باشند. البته پارامترهای اضافهتر هم داشتیم که از آن جمله معرفی فیلم و فیلمساز جدید است. از جهت مضامین هم سراغ آثاری میرویم که هویت ملی ما در آن دیده شود.»
جشنواره، نه میهمانی و دورهمی
جشنواره جهانی فیلم فجر تنها رویداد سینمایی است که در سال 99 لغو شد و با یک سال تأخیر قرار است خردادماه امسال برگزار شود. با وجود این برگزای جشنواره در پیک چهارم کرونا، با انتقادات جدی همراه است. عسگرپور درباره اصرار به برگزاری جشنواره و اینکه چرا بودجه جشنواره به اقشار نیازمند سینما اختصاص نیافته است، توضیح داد: «یکی از مشکلات تاریخی کشور این است که اکوسیستم یک موضوع را متوجه نمیشویم. باید به این اکوسیستم فکر کنیم، باید بدانیم با حذف چه چیزی به کجا لطمه میخورد. نمیتوانیم بگوییم به دلیل فقر اهالی خانه سینما جشنواره را تعطیل کنیم.» او با اشاره به اینکه بودجه اختصاص یافته به جشنواره را نمیشود در بخش دیگری هزینه کرد، در توضیحات تکمیلی افزود: «هر موضوعی یک اکوسیستمی دارد. اکوسیستم یک جشنواره موارد مختلفی را دربر میگیرد. بخشی نمایش فیلم است بخشی بازار است و... باید همه اینها را کامل دید. برخی جشنواره را میهمانی و دورهمی میدانند که انگار عدهای با هم مینوشند، میرقصند و جوایزی هم میدهند! این تفکر روزنامههای زرد است. میگویید کرونا به سینما آسیب جدی زده من هم قبول دارم سینماها تعطیل بودهاند اما در همین شرایط چند فیلم سینمایی تولید شده و در صف اکران است؟ یکی از راههای نمایش فیلمها همین جشنوارههای سینمایی است.» او در بخش دیگری از صحبتهایش در این نشست گفت که اگر در همین ایام یک سریال میساخت، 10 برابر جشنواره برایش عایدی داشت.
به اندازه نیم فیلم
یکی از موضوعاتی که در این نشست از آن سؤال شد، بودجه اختصاص یافته به جشنواره بود. دبیر این رویداد به پیشرو بودن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در شفافسازی هزینهها اشاره کرد و گفت که بودجه معمول جشنواره در سالهای قبل به اندازه ساخت یک یا دو فیلم معمولی بود و امسال بودجه به اندازه ساخت نیم فیلم است.
چرا فهرست فیلمها اعلام نمیشود؟
در بخش دیگر این نشست از امکان حضور فیلم وحید جلیلوند و احتمال یک سانس نمایش فیلم اصغر فرهادی سؤال شد و عسگرپور اطلاعرسانی در این باره را به آینده موکول کرد. او با اعلام این خبر که در حال مذاکره با صاحبان فیلمها هستیم، دلیل اعلام نشدن آثار حاضر در جشنواره جهانی فجر را اینگونه تشریح کرد: «بارها رخ داده که اسامی آثار و میهمانان منتشر شده است، بعد عدهای که ممکن است از من یا همکاران دیگر من خوششان نیاید آدرس فیسبوک یا ایمیل آن کارگردان را پیدا کردهاند و او را از حضور در جشنواره منصرف کردهاند.»
توجه به هویت ملی
محمدمهدی عسگرپور در بخشی از صحبتهایش جشنواره جهانی را سکوی خوبی برای معرفی فیملسازان جوان ایرانی عنوان کرد و در پاسخ به سؤال «ایران» در باره رویکرد انتخاب فیلمها در این دوره از جشنواره بیان کرد: «از جمله پارامترها این است که فیلمها از جهات مختلف قابل رقابت با مشابه خارجی خود باشند. البته پارامترهای اضافهتر هم داشتیم که از آن جمله معرفی فیلم و فیلمساز جدید است. از جهت مضامین هم سراغ آثاری میرویم که هویت ملی ما در آن دیده شود.»
تهدید همیشگی کرونا، صرفنظر از امواج، رنگها و تبار ویروس
سیمین کاظمی
جامعه شناس
امواج، رنگها و تبار ویروس کرونا اکنون با ادبیات و زندگی روزمره درآمیخته است. حالا صحبت از موجهای جدیدی از فراگیر شدن ابتلا به بیماری است و موج چهارم تمام نشده، خبر از موج پنجم میرسد که احتمالاً با تبار دیگری از ویروس به اوج خواهد رسید. همهگیریای که ابتدا از چین آغاز و عامل بیماری با تبار چینیاش شناخته شد و در موج چهارم با ویروس جهشیافته انگلیسی به اوج رسید، اکنون انواع آفریقایی، هندی و هیبرید هندی-کالیفرنیاییاش حاملان تهدید جدیدی از آن هستند که چند و چونش ناشناخته است. از طرف دیگر، تلوّن شهرها از آبی و زرد به نارنجی و قرمز و بالعکس، حکایت از ناپایداری وضعیت شیوع بیماری دارد که در هر زمانی بخشی از کشور با وضعیت پرخطر و بخش دیگری نسبتاً کمخطر شناخته میشود و ویژگی عمده این وضعیت موقتی و بیثبات بودنش است با این پیام واضح که همهگیری کنترل نمیشود، بلکه شدتش در زمان و مکانهای مختلف کم و زیاد میشود.
در حالی که امواج، رنگها و تبار ویروس، ابزاری برای توصیف وضعیت از نظر سیاستگذاران بهداشتی است و دلالتی بر کنترل همهگیری ندارد؛ اما به نظر میرسد تفسیر رنگ و موجهای همهگیری در ذهن عموم، شامل جامعه و مسئولان به شیوهای دیگر صورت میگیرد که این شیوه متفاوت درک و تفسیر میتواند خطر گسترش همهگیری را افزایش دهد. مروری بر یک سال گذاشته نشان میدهد که هرگاه در سراشیب یک موج قرار گرفتهایم و شهرها از وضعیت پرخطر خارج شدهاند، تهدید بیماری دستکم گرفته شده و تمایل برای عادی نشان دادن وضعیت و کنترل شده فرض کردن همهگیری فزونی یافته است. با فروکش کردن هر موج هشدارها کم میشود، محدودیتهای نیمبند برداشته میشود و در این بیاعتنایی خطرساز، به ناگهان موج دیگری از همهگیری جامعه و نظام سلامت را غافلگیر میکند؛ غافلگیریای از آن دست که در موج چهارم بیمارستانها گنجایش خیل بیماران را نداشتند و کار به برپایی بیمارستان صحرایی و طرح درمان در منزل به عنوان چاره این وضعیت دشوار کشید.
این تجربه چند بار تکرار شده و چون آزموده را آزمودن خطاست، انتظار میرود دیگر خطاهای گذشته تکرار نشود و برای پیشگیری از گسترش همهگیری و کنترل وضعیت، با درس گرفتن از تجربیات دشوار و تلخ پیشین، تدابیر جدی و مؤثرتری اندیشیده شود. تدابیری که ضمن آن این باور در ذهن جامعه و مسئولان اصلاح شود که کاهش موارد تشخیص داده شده به معنی کنترل همهگیری نیست و تهدید بیماری همواره وجود دارد و هر بیاعتنایی و مسامحهای به بدتر شدن وضعیت میانجامد. وضعیتی که تاکنون حاصلش جامعهای با دو میلیون و ششصد هزار نفر مبتلا و هفتاد و چهار هزار نفر جانباخته است، و سوگوار و مضطرب چشم به آیندهای غیرقابل پیشبینی دوخته است. جامعهای که ویروسهای جدید، زودتر از سهم واکسن گریبانگیرش میشود، دستکم نباید فریفته رنگبندی موقتی و فرونشستن امواج همهگیری شود. واقعیت موجود این است که تهدید کرونا در کمین ماست و تغییر رنگها از این تهدید نمیکاهد. بنابراین لازم است برنامههای کنترل و پیشگیری از همهگیری کووید تا اعلام رسمی پایان پاندمی کرونا با دقت و وسواس اجرا و پیگیری شوند.
مسلماً آنچه در بهبود اوضاع و نجات جامعه از وضعیت پرخطر و ناپایدار کنونی تعیینکننده است، واکسیناسیون همگانی و سریع است بهطوری که همه گروهها شامل پرخطر و کمخطر به واکسن مطمئن و مؤثر و رایگان دسترسی پیدا کنند؛ از این رو لازم است برای پایان دادن به همهگیری مرگبار کرونا، این مطالبه عمومی با جدیت دنبال شود.
جامعه شناس
امواج، رنگها و تبار ویروس کرونا اکنون با ادبیات و زندگی روزمره درآمیخته است. حالا صحبت از موجهای جدیدی از فراگیر شدن ابتلا به بیماری است و موج چهارم تمام نشده، خبر از موج پنجم میرسد که احتمالاً با تبار دیگری از ویروس به اوج خواهد رسید. همهگیریای که ابتدا از چین آغاز و عامل بیماری با تبار چینیاش شناخته شد و در موج چهارم با ویروس جهشیافته انگلیسی به اوج رسید، اکنون انواع آفریقایی، هندی و هیبرید هندی-کالیفرنیاییاش حاملان تهدید جدیدی از آن هستند که چند و چونش ناشناخته است. از طرف دیگر، تلوّن شهرها از آبی و زرد به نارنجی و قرمز و بالعکس، حکایت از ناپایداری وضعیت شیوع بیماری دارد که در هر زمانی بخشی از کشور با وضعیت پرخطر و بخش دیگری نسبتاً کمخطر شناخته میشود و ویژگی عمده این وضعیت موقتی و بیثبات بودنش است با این پیام واضح که همهگیری کنترل نمیشود، بلکه شدتش در زمان و مکانهای مختلف کم و زیاد میشود.
در حالی که امواج، رنگها و تبار ویروس، ابزاری برای توصیف وضعیت از نظر سیاستگذاران بهداشتی است و دلالتی بر کنترل همهگیری ندارد؛ اما به نظر میرسد تفسیر رنگ و موجهای همهگیری در ذهن عموم، شامل جامعه و مسئولان به شیوهای دیگر صورت میگیرد که این شیوه متفاوت درک و تفسیر میتواند خطر گسترش همهگیری را افزایش دهد. مروری بر یک سال گذاشته نشان میدهد که هرگاه در سراشیب یک موج قرار گرفتهایم و شهرها از وضعیت پرخطر خارج شدهاند، تهدید بیماری دستکم گرفته شده و تمایل برای عادی نشان دادن وضعیت و کنترل شده فرض کردن همهگیری فزونی یافته است. با فروکش کردن هر موج هشدارها کم میشود، محدودیتهای نیمبند برداشته میشود و در این بیاعتنایی خطرساز، به ناگهان موج دیگری از همهگیری جامعه و نظام سلامت را غافلگیر میکند؛ غافلگیریای از آن دست که در موج چهارم بیمارستانها گنجایش خیل بیماران را نداشتند و کار به برپایی بیمارستان صحرایی و طرح درمان در منزل به عنوان چاره این وضعیت دشوار کشید.
این تجربه چند بار تکرار شده و چون آزموده را آزمودن خطاست، انتظار میرود دیگر خطاهای گذشته تکرار نشود و برای پیشگیری از گسترش همهگیری و کنترل وضعیت، با درس گرفتن از تجربیات دشوار و تلخ پیشین، تدابیر جدی و مؤثرتری اندیشیده شود. تدابیری که ضمن آن این باور در ذهن جامعه و مسئولان اصلاح شود که کاهش موارد تشخیص داده شده به معنی کنترل همهگیری نیست و تهدید بیماری همواره وجود دارد و هر بیاعتنایی و مسامحهای به بدتر شدن وضعیت میانجامد. وضعیتی که تاکنون حاصلش جامعهای با دو میلیون و ششصد هزار نفر مبتلا و هفتاد و چهار هزار نفر جانباخته است، و سوگوار و مضطرب چشم به آیندهای غیرقابل پیشبینی دوخته است. جامعهای که ویروسهای جدید، زودتر از سهم واکسن گریبانگیرش میشود، دستکم نباید فریفته رنگبندی موقتی و فرونشستن امواج همهگیری شود. واقعیت موجود این است که تهدید کرونا در کمین ماست و تغییر رنگها از این تهدید نمیکاهد. بنابراین لازم است برنامههای کنترل و پیشگیری از همهگیری کووید تا اعلام رسمی پایان پاندمی کرونا با دقت و وسواس اجرا و پیگیری شوند.
مسلماً آنچه در بهبود اوضاع و نجات جامعه از وضعیت پرخطر و ناپایدار کنونی تعیینکننده است، واکسیناسیون همگانی و سریع است بهطوری که همه گروهها شامل پرخطر و کمخطر به واکسن مطمئن و مؤثر و رایگان دسترسی پیدا کنند؛ از این رو لازم است برای پایان دادن به همهگیری مرگبار کرونا، این مطالبه عمومی با جدیت دنبال شود.
سند به مثابه سند آینده
خسرو طالب زاده
معاون اسناد کتابخانه ملی
لایحه تشکیل آرشیو مدرن ایران با عنوان «سازمان اسناد ملی ایران» در سال 1349 در قالب قانون به تصویب رسید. هدف این قانون «جمعآوری و حفظ اسناد ملی ایران در سازمان واحد و فراهم آوردن شرایط و امکانات مناسب برای دسترسی عموم به این اسناد و همچنین صرفهجویی در هزینههای اداری و استخدامی از طریق تمرکز پروندههای راکد وزارتخانهها و مؤسسات دولتی و وابسته به دولت و امحاء اوراق زائد سازمانی» بود. نخستین جلسه شورای سازمان در تاریخ 10/3/50 با حضور مجتبی مینوی، عباس زریاب خویی، سیروس پرهام و وزیر مشاور سرپرست سازمان امور اداری و استخدامی و چند مقام دولتی برگزار شد. اقدامی دیرهنگام زیرا در سال 1301 نخستین قانون بوروکراسی و نظام اداری ایران به تصویب رسید و موضوع سازمان اسناد از الزامات نهاد دولت محسوب میشود و بهعلت همین تأخیر تاریخی، بسیاری از اسناد دولتی و اداری دوره قاجار و پهلوی اول و دوم تا سال 1349 در دسترس قرار ندارند و برخی از زوایای تحولات این نظام اداری مبهم و تاریک است.
در قانون تصویب شده سازمان اسناد چند کلید واژه وجود دارند؛ «جمعآوری و حفظ»، «کاهش هزینه» و «دسترسی عمومی». مفهوم دسترسی عمومی امروز برای روزگار ما ضمن داشتن معانی گوناگون اهمیت آن دوچندان شده است. در این دسترسی نکته اساسی این است، دسترسی به چی و برای چه هدفی و برای چه کسی؟
سند در معنای متعارف و رایج آن در ادبیات سندشناسی دلالت بر محتوا و معنایی مربوط به گذشته دارد و ماده تحقیق برای مطالعات تاریخی است. این تاریخ یا تاریخ ادب و فرهنگ است یا تاریخ وقایع و رخدادها و شخصیت ها. سازمان اسناد، بیشتر و نه مطلقاً، همین مفهوم و معنی از سند را بهعنوان هسته کانونی سیاستگذاری و برنامهریزی خود برای دسترسی عموم به اسناد بهکار بست. کاربست عملی این معنی و ترکیب فرهیختگان حاضر در نخستین شورای سازمان که همگی از محققان ادبی و تاریخی و فرهنگی محسوب میشوند و حق بزرگی برای تأسیس این نهاد و تداوم و توسعه آن بر سازمان اسناد دارند، خواسته یا ناخواسته، سرنوشت سازمان را به سویی هدایت کردند که بیشترین بهرهبرداران از سند، مورخان و ادیبان بودهاند زیرا تا آن زمان اهمیت و فهم سند چیزی بیش از آن نبود و همانند اکنون، سند پژوهان ایرانی بیشتر به تاریخ و ادبیات و فرهنگ وهنر علاقه و تمایل داشتهاند و سند به مثابه سند اداری و منبع سیاستگذاری و برنامهریزی و تصمیمسازی شناخته شده، نبوده است.
این تعریف و فهم از سند شکافی را میان نظام اداری و مدیران دولتی با سازمان اسناد رقم زد. بسی مدیران دولتی هنوز هم نمیدانند سازمان اسناد چه مرکز و نهادی است و چه کارکرد و اهمیتی در نظام اداری و تصمیمسازی و برنامهریزی و اقدام میتواند داشته باشد.
نگاهی آماری به محتوای مخازن آرشیو ملی ایران که با کجسلیقگی، «سازمان اسناد» نام گرفته خود تا حد زیادی پیامدهای این گسست مفهومی سند و شکاف تاریخی میان نظام اداری و این سازمان را مشخص و آشکار میسازد.
در خلال 50 سال گذشته بیش از 4 میلیون و 300 هزار پرونده (در حدود 300 میلیون برگ) سند در مخازن سازمان گردآوری و نگاهداری شده است که از این تعداد در حدود 45 هزار پرونده و رقم مربوط به اسناد نفیس و میراثی مانند بیوتات، قبالهنامهها، فرمانها و... است. چیزی کمتر از یک درصد. اما همین یک درصد و برخی اسناد دوره پهلوی اول دستمایه تحقیق و تدوین بسیاری کتابها و پژوهشهای البته ارزشمند و درخور شده است، در حالی که از محتوای 99 درصدی آن کمتر توانستهایم بهره ببریم. محتوای این 99 درصد اسناد چیست؟ منشأ این اسناد به بیش از 80 نهاد دولتی مربوط است و محتوای آنها نامهها و مکاتبات، اسناد، صورتجلسات، احکام و... اداری است. به عبارتی دیگر، میتوان گفت مجموعه این اسناد حاوی و دالی است بر تجربه عینی و بومی مدیریت کشور در حداقل 50 سال گذشته. این تجربه که در خلال محتوای این اسناد خود را بازنمایی میکنند در معرفت شناسی دانش، دانش ضمنی یا نهان یا بیان نشده و غیرآشکار دستهبندی میشود و بهنظر برخی از محققان ارزش و اهمیت این گونه دانشها نسبت بهکل دانش بشری در حدود 99 درصد است. بواقع، دانش ضمنی که به مثابه پایه و اساس دانش سازمان و انسانی و منبع مهم راهبری و راهبردی سازمان تلقی میشود، آن تجربهای است که کارمندان و مدیران نهادهای دولتی میتوانند بگویند و به تعلقات و ایدهها و فهم و درک آنها از کار عملی صورت گرفته در زمان و مکان و مدیریت مشخص وابسته تعلق دارد. بنابراین هر کارمند و مدیری در خلال تاریخی تجربهای از کار و وظایف اداری خود دارد که میتوانست بیان و به دانش صریح و آشکار بدل شود.
در نگاهی کلانتر، در نظام اداری و سیاستگذاری راهبردی نهادها و دستگاهها چهار مؤلفه مهم نقش محوری دارند؛ ساخت دولت و مبانی اقتصادی و فرهنگی آن (ساخت قدرت)، مشارکت و نقشآفرینی نهادهای صنفی و مدنی، دانش نظری و علمی و نیز دانش ضمنی. فقدان یک پایه از این چهار نهاد به ناکارآمدی و انتزاعی بودن سیاست و تصمیم و اقدام منجر میشود. ویژگی مهم دانش ضمنی و تجربی نسبت به دانش علمی و نظری این است که این دانش برخلاف دانش نظری، بیشتر درباره چگونگی است تا چرایی کنش و اقدام و دانشی عملی و وابسته به زمینه اداری و نهادی و زمان و مکان آن.
اگر در جهان امروز توسعه پایدار همان توسعه دانش محور است و دانش نهاده اساسی و بنیادی آن است و دانش تجربی و ضمنی رکن این دانش، بنابراین سند و پردازش و دادهکاوی آن مهمترین پشتوانه و قوام نظام تصمیمسازی و برنامهریزی و اقدام است. معنی سند بهعنوان امری صرفاً به گذشته را باید توسعه و گسترش داد و آن را بهعنوان بازنمایی دانش تجربی و ضمنی تلقی کرد. بر این اساس مهمترین اقدامی که به لحاظ تاریخی بسیار دیر شده، سازمان و ساخت دادن این دادههای متروکه در مخازن آرشیو ملی ایران در قالبهای نرمافزاری و دیجیتال و بازگرداندن آنها به منشأ دولتی خودشان و مهمتر، تأسیس نظام شبکهای و پلتفرمی اسناد دولتی است تا از تجربه و دانش ارزشمند و مهم آن، همگان (مدیران، محققان توسعه اقتصادی و صنعتی و اجتماعی و سیاسی و...) برای توسعه کشور و اصلاح فرایندها و تحول نظام اداری و افزایش کارآمدی و اثربخشی آن بهره ببرند. سند میتواند جای خالی و نوستالژیک روابط استاد- شاگردی و انتقال تجربه و دانش سینه به سینه را پرکند و سند تنها برای شناخت گذشته بلکه برای فهم آینده بهکار رود.
معاون اسناد کتابخانه ملی
لایحه تشکیل آرشیو مدرن ایران با عنوان «سازمان اسناد ملی ایران» در سال 1349 در قالب قانون به تصویب رسید. هدف این قانون «جمعآوری و حفظ اسناد ملی ایران در سازمان واحد و فراهم آوردن شرایط و امکانات مناسب برای دسترسی عموم به این اسناد و همچنین صرفهجویی در هزینههای اداری و استخدامی از طریق تمرکز پروندههای راکد وزارتخانهها و مؤسسات دولتی و وابسته به دولت و امحاء اوراق زائد سازمانی» بود. نخستین جلسه شورای سازمان در تاریخ 10/3/50 با حضور مجتبی مینوی، عباس زریاب خویی، سیروس پرهام و وزیر مشاور سرپرست سازمان امور اداری و استخدامی و چند مقام دولتی برگزار شد. اقدامی دیرهنگام زیرا در سال 1301 نخستین قانون بوروکراسی و نظام اداری ایران به تصویب رسید و موضوع سازمان اسناد از الزامات نهاد دولت محسوب میشود و بهعلت همین تأخیر تاریخی، بسیاری از اسناد دولتی و اداری دوره قاجار و پهلوی اول و دوم تا سال 1349 در دسترس قرار ندارند و برخی از زوایای تحولات این نظام اداری مبهم و تاریک است.
در قانون تصویب شده سازمان اسناد چند کلید واژه وجود دارند؛ «جمعآوری و حفظ»، «کاهش هزینه» و «دسترسی عمومی». مفهوم دسترسی عمومی امروز برای روزگار ما ضمن داشتن معانی گوناگون اهمیت آن دوچندان شده است. در این دسترسی نکته اساسی این است، دسترسی به چی و برای چه هدفی و برای چه کسی؟
سند در معنای متعارف و رایج آن در ادبیات سندشناسی دلالت بر محتوا و معنایی مربوط به گذشته دارد و ماده تحقیق برای مطالعات تاریخی است. این تاریخ یا تاریخ ادب و فرهنگ است یا تاریخ وقایع و رخدادها و شخصیت ها. سازمان اسناد، بیشتر و نه مطلقاً، همین مفهوم و معنی از سند را بهعنوان هسته کانونی سیاستگذاری و برنامهریزی خود برای دسترسی عموم به اسناد بهکار بست. کاربست عملی این معنی و ترکیب فرهیختگان حاضر در نخستین شورای سازمان که همگی از محققان ادبی و تاریخی و فرهنگی محسوب میشوند و حق بزرگی برای تأسیس این نهاد و تداوم و توسعه آن بر سازمان اسناد دارند، خواسته یا ناخواسته، سرنوشت سازمان را به سویی هدایت کردند که بیشترین بهرهبرداران از سند، مورخان و ادیبان بودهاند زیرا تا آن زمان اهمیت و فهم سند چیزی بیش از آن نبود و همانند اکنون، سند پژوهان ایرانی بیشتر به تاریخ و ادبیات و فرهنگ وهنر علاقه و تمایل داشتهاند و سند به مثابه سند اداری و منبع سیاستگذاری و برنامهریزی و تصمیمسازی شناخته شده، نبوده است.
این تعریف و فهم از سند شکافی را میان نظام اداری و مدیران دولتی با سازمان اسناد رقم زد. بسی مدیران دولتی هنوز هم نمیدانند سازمان اسناد چه مرکز و نهادی است و چه کارکرد و اهمیتی در نظام اداری و تصمیمسازی و برنامهریزی و اقدام میتواند داشته باشد.
نگاهی آماری به محتوای مخازن آرشیو ملی ایران که با کجسلیقگی، «سازمان اسناد» نام گرفته خود تا حد زیادی پیامدهای این گسست مفهومی سند و شکاف تاریخی میان نظام اداری و این سازمان را مشخص و آشکار میسازد.
در خلال 50 سال گذشته بیش از 4 میلیون و 300 هزار پرونده (در حدود 300 میلیون برگ) سند در مخازن سازمان گردآوری و نگاهداری شده است که از این تعداد در حدود 45 هزار پرونده و رقم مربوط به اسناد نفیس و میراثی مانند بیوتات، قبالهنامهها، فرمانها و... است. چیزی کمتر از یک درصد. اما همین یک درصد و برخی اسناد دوره پهلوی اول دستمایه تحقیق و تدوین بسیاری کتابها و پژوهشهای البته ارزشمند و درخور شده است، در حالی که از محتوای 99 درصدی آن کمتر توانستهایم بهره ببریم. محتوای این 99 درصد اسناد چیست؟ منشأ این اسناد به بیش از 80 نهاد دولتی مربوط است و محتوای آنها نامهها و مکاتبات، اسناد، صورتجلسات، احکام و... اداری است. به عبارتی دیگر، میتوان گفت مجموعه این اسناد حاوی و دالی است بر تجربه عینی و بومی مدیریت کشور در حداقل 50 سال گذشته. این تجربه که در خلال محتوای این اسناد خود را بازنمایی میکنند در معرفت شناسی دانش، دانش ضمنی یا نهان یا بیان نشده و غیرآشکار دستهبندی میشود و بهنظر برخی از محققان ارزش و اهمیت این گونه دانشها نسبت بهکل دانش بشری در حدود 99 درصد است. بواقع، دانش ضمنی که به مثابه پایه و اساس دانش سازمان و انسانی و منبع مهم راهبری و راهبردی سازمان تلقی میشود، آن تجربهای است که کارمندان و مدیران نهادهای دولتی میتوانند بگویند و به تعلقات و ایدهها و فهم و درک آنها از کار عملی صورت گرفته در زمان و مکان و مدیریت مشخص وابسته تعلق دارد. بنابراین هر کارمند و مدیری در خلال تاریخی تجربهای از کار و وظایف اداری خود دارد که میتوانست بیان و به دانش صریح و آشکار بدل شود.
در نگاهی کلانتر، در نظام اداری و سیاستگذاری راهبردی نهادها و دستگاهها چهار مؤلفه مهم نقش محوری دارند؛ ساخت دولت و مبانی اقتصادی و فرهنگی آن (ساخت قدرت)، مشارکت و نقشآفرینی نهادهای صنفی و مدنی، دانش نظری و علمی و نیز دانش ضمنی. فقدان یک پایه از این چهار نهاد به ناکارآمدی و انتزاعی بودن سیاست و تصمیم و اقدام منجر میشود. ویژگی مهم دانش ضمنی و تجربی نسبت به دانش علمی و نظری این است که این دانش برخلاف دانش نظری، بیشتر درباره چگونگی است تا چرایی کنش و اقدام و دانشی عملی و وابسته به زمینه اداری و نهادی و زمان و مکان آن.
اگر در جهان امروز توسعه پایدار همان توسعه دانش محور است و دانش نهاده اساسی و بنیادی آن است و دانش تجربی و ضمنی رکن این دانش، بنابراین سند و پردازش و دادهکاوی آن مهمترین پشتوانه و قوام نظام تصمیمسازی و برنامهریزی و اقدام است. معنی سند بهعنوان امری صرفاً به گذشته را باید توسعه و گسترش داد و آن را بهعنوان بازنمایی دانش تجربی و ضمنی تلقی کرد. بر این اساس مهمترین اقدامی که به لحاظ تاریخی بسیار دیر شده، سازمان و ساخت دادن این دادههای متروکه در مخازن آرشیو ملی ایران در قالبهای نرمافزاری و دیجیتال و بازگرداندن آنها به منشأ دولتی خودشان و مهمتر، تأسیس نظام شبکهای و پلتفرمی اسناد دولتی است تا از تجربه و دانش ارزشمند و مهم آن، همگان (مدیران، محققان توسعه اقتصادی و صنعتی و اجتماعی و سیاسی و...) برای توسعه کشور و اصلاح فرایندها و تحول نظام اداری و افزایش کارآمدی و اثربخشی آن بهره ببرند. سند میتواند جای خالی و نوستالژیک روابط استاد- شاگردی و انتقال تجربه و دانش سینه به سینه را پرکند و سند تنها برای شناخت گذشته بلکه برای فهم آینده بهکار رود.
سیاستهای مخرب در اقتصاد
محمدقلی یوسفی
استاد دانشگاه علامه طباطبایی
دخالت سیاست در اقتصاد همیشه مخرب است. باید بدانیم کارآفرینان سودجو یا کسانی که به دنبال نفع شخصی خودشان هستند، در فقر و عقبماندگی جامعه نقش کمی دارند، گروههای سیاسی متشکل که منافع گروهی خودشان را دنبال میکنند، بیشترین نقش را در فقر و عقبماندگی جامعه دارند. در هر کشوری که گروههای سیاسی متشکل حضور دارند مخصوصاً اگر در آن کشور بی قانونی هم حاکم و آزادیهای اقتصادی وابسته به تصمیم حکمرانان باشد، بازار به درستی کار نمیکند و بخش خصوصی منزوی میشود، در این شرایط مشخص میشود دولت ید طولایی برای دخالت در اقتصاد دارد. تجربه نشان داده کشورهایی که اقتصاد آزاد از طریق بازار دارند، موفقتر عمل کردهاند و همین باعث پیشرفت این کشورها شده است. کشورهایی که سعی دارند با برنامهریزی تغییرات در اقتصاد ایجاد کنند ناموفق بودهاند. در این کشورها، همیشه به جای بازار، دولت تصمیم میگیرد، گروههای متشکل همیشه ذینفع هستند و این گروهها از دولت میخواهند در اقتصاد دخالت کند. گروههای فشار منافع مشخص و منسجمی دارند به همین دلیل خواهان مداخله دولت هستند، هزینه مداخله دولت روی تک تک افراد جامعه پخش میشود، پس کمتر احساس میشود، بنابراین آنهایی که از دخالت دولت منتفع میشوند، میدانند با این دخالتها چقدر سود میبرند. این مداخله میتواند بهصورت برنامهریزی یا غیر برنامهریزی باشد. کسانی که متضرر میشوند چون پراکنده هستند انسجام ندارند تا مانع مداخله باشند. نتیجه این وضعیت باعث میشود دولتها همیشه منابع را در جایی هزینه کنند که به سمت تولید، ایجاد اشتغال، سرمایهگذاری و آبادانی نمیرود. بنابراین نمیشود انتظار اصلاح در چنین شرایطی داشت. قانون اساسی ما متأسفانه از این وضعیت حمایت میکند. تا زمانی که بخش خصوصی منزوی است و آزادی فردی در محاق قرار دارد، کشور به سمت آبادانی حرکت نخواهد کرد. همیشه در این شرایط، سیاستمداران به دنبال حل مشکل به صورت مقطعی هستند. در اینجا جامعه پیشرفت نمیکند،به مردم فشار وارد میشود و کشور از توسعه عقب میماند.
هر فرد و خانواده برای خودش برنامه دارد اما اگر بخواهیم برای کل جامعه یک برنامه مشخص اقتصادی بریزیم، مخرب است. برای تک تک افراد جامعه و نیاز آنها نمیشود تصمیم گرفت، اگر بخواهیم برای جامعه تصمیم بگیریم باید ویژگیهای فردی را کنار گذاشت یعنی آزادی فردی سرکوب شود. در اقتصاد آزاد همه آزادند هر طور میخواهند فکر کنند. اما با برنامهریزی استقلال از عملکرد اقتصادی شهروندان گرفته میشود. هر جا دولت دخالت میکند، نظام سوسیالیستی است اما درصد آن در کشورها فرق دارد. در چین، کره شمالی و روسیه دخالت دولت بالای 90 درصد است، در ایران این دخالت حدود 60 تا 80 درصد است. کشورهای پیشرفته سعی کردند دخالت و سوسیالیزم را در سیاستها کم کنند. برنامهریزی یعنی نظام متمرکزی به تخصیص منابع میپردازد، تولید میکند و گروهی به جای مردم و بازار تصمیم میگیرند که هیچ وقت نتیجهبخش نیست. اهداف برنامهها با عملکرد، علی رغم اینکه دولتها تلاش کردهاند این دو را به هم نزدیک کنند، اما هیچ گاه این اتفاق نیفتاده است. وقتی برنامه چندساله تنظیم میشود انعطافپذیری را از دست مسئولان میگیرد، بنابراین بحران ایجاد میکند. اما اگر اقتصاد آزاد باشد، بازار تصمیم میگیرد مثلاً چه کالایی تولید شود، چه کالایی تولید نشود. در سیستم برنامهریزی رانت و فساد است و منابع به نادرست تخصیص داده میشود. بخشهای تولیدی در این نظام مشکلات اساسی دارند چون منابع به سمت موارد غیر مولد میرود. بخشهای نظامی، خدماتی، فرهنگی در این نظام بیشترین منابع را میبرند که این یعنی گرفتن فرصت از جامعه و عقبماندگی کلی.
نباید انتظار داشته باشیم حاکمان از بالا برای اقتصاد بازار تصمیم بگیرند. تقویت بخش خصوصی یعنی وابستگی کمتر به دولت و در اقتصاد آزاد منابع به سمت تولید و سرمایهگذاری میرود. در سیستم برنامهریزی اگر مدیری موفق عمل نکرد، کنار گذاشته نمیشود چون عملکرد او بر جامعه تحمیل میشود، مسأله اینجاست که نظامهای دولتی زیانی که میزنند به صورت سیستمی است. این زیان کل سیستم را با بحران مواجه میکند چون انعطاف لازم را ندارند. وقفه شناختی، وقفه تصمیمگیری و وقفه اجرایی برای حل و اصلاح مشکلات در نظام دولتی وجود دارد. اینجا حیف و میل، اتلاف منابع و بالا رفتن هزینه وجود دارد. اما در نظام بازار تصمیم اشتباه متوجه شخص است، در نظام بازار واکنش سریع است و اشتباهات بر کل کشور تحمیل نمیشود.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی
دخالت سیاست در اقتصاد همیشه مخرب است. باید بدانیم کارآفرینان سودجو یا کسانی که به دنبال نفع شخصی خودشان هستند، در فقر و عقبماندگی جامعه نقش کمی دارند، گروههای سیاسی متشکل که منافع گروهی خودشان را دنبال میکنند، بیشترین نقش را در فقر و عقبماندگی جامعه دارند. در هر کشوری که گروههای سیاسی متشکل حضور دارند مخصوصاً اگر در آن کشور بی قانونی هم حاکم و آزادیهای اقتصادی وابسته به تصمیم حکمرانان باشد، بازار به درستی کار نمیکند و بخش خصوصی منزوی میشود، در این شرایط مشخص میشود دولت ید طولایی برای دخالت در اقتصاد دارد. تجربه نشان داده کشورهایی که اقتصاد آزاد از طریق بازار دارند، موفقتر عمل کردهاند و همین باعث پیشرفت این کشورها شده است. کشورهایی که سعی دارند با برنامهریزی تغییرات در اقتصاد ایجاد کنند ناموفق بودهاند. در این کشورها، همیشه به جای بازار، دولت تصمیم میگیرد، گروههای متشکل همیشه ذینفع هستند و این گروهها از دولت میخواهند در اقتصاد دخالت کند. گروههای فشار منافع مشخص و منسجمی دارند به همین دلیل خواهان مداخله دولت هستند، هزینه مداخله دولت روی تک تک افراد جامعه پخش میشود، پس کمتر احساس میشود، بنابراین آنهایی که از دخالت دولت منتفع میشوند، میدانند با این دخالتها چقدر سود میبرند. این مداخله میتواند بهصورت برنامهریزی یا غیر برنامهریزی باشد. کسانی که متضرر میشوند چون پراکنده هستند انسجام ندارند تا مانع مداخله باشند. نتیجه این وضعیت باعث میشود دولتها همیشه منابع را در جایی هزینه کنند که به سمت تولید، ایجاد اشتغال، سرمایهگذاری و آبادانی نمیرود. بنابراین نمیشود انتظار اصلاح در چنین شرایطی داشت. قانون اساسی ما متأسفانه از این وضعیت حمایت میکند. تا زمانی که بخش خصوصی منزوی است و آزادی فردی در محاق قرار دارد، کشور به سمت آبادانی حرکت نخواهد کرد. همیشه در این شرایط، سیاستمداران به دنبال حل مشکل به صورت مقطعی هستند. در اینجا جامعه پیشرفت نمیکند،به مردم فشار وارد میشود و کشور از توسعه عقب میماند.
هر فرد و خانواده برای خودش برنامه دارد اما اگر بخواهیم برای کل جامعه یک برنامه مشخص اقتصادی بریزیم، مخرب است. برای تک تک افراد جامعه و نیاز آنها نمیشود تصمیم گرفت، اگر بخواهیم برای جامعه تصمیم بگیریم باید ویژگیهای فردی را کنار گذاشت یعنی آزادی فردی سرکوب شود. در اقتصاد آزاد همه آزادند هر طور میخواهند فکر کنند. اما با برنامهریزی استقلال از عملکرد اقتصادی شهروندان گرفته میشود. هر جا دولت دخالت میکند، نظام سوسیالیستی است اما درصد آن در کشورها فرق دارد. در چین، کره شمالی و روسیه دخالت دولت بالای 90 درصد است، در ایران این دخالت حدود 60 تا 80 درصد است. کشورهای پیشرفته سعی کردند دخالت و سوسیالیزم را در سیاستها کم کنند. برنامهریزی یعنی نظام متمرکزی به تخصیص منابع میپردازد، تولید میکند و گروهی به جای مردم و بازار تصمیم میگیرند که هیچ وقت نتیجهبخش نیست. اهداف برنامهها با عملکرد، علی رغم اینکه دولتها تلاش کردهاند این دو را به هم نزدیک کنند، اما هیچ گاه این اتفاق نیفتاده است. وقتی برنامه چندساله تنظیم میشود انعطافپذیری را از دست مسئولان میگیرد، بنابراین بحران ایجاد میکند. اما اگر اقتصاد آزاد باشد، بازار تصمیم میگیرد مثلاً چه کالایی تولید شود، چه کالایی تولید نشود. در سیستم برنامهریزی رانت و فساد است و منابع به نادرست تخصیص داده میشود. بخشهای تولیدی در این نظام مشکلات اساسی دارند چون منابع به سمت موارد غیر مولد میرود. بخشهای نظامی، خدماتی، فرهنگی در این نظام بیشترین منابع را میبرند که این یعنی گرفتن فرصت از جامعه و عقبماندگی کلی.
نباید انتظار داشته باشیم حاکمان از بالا برای اقتصاد بازار تصمیم بگیرند. تقویت بخش خصوصی یعنی وابستگی کمتر به دولت و در اقتصاد آزاد منابع به سمت تولید و سرمایهگذاری میرود. در سیستم برنامهریزی اگر مدیری موفق عمل نکرد، کنار گذاشته نمیشود چون عملکرد او بر جامعه تحمیل میشود، مسأله اینجاست که نظامهای دولتی زیانی که میزنند به صورت سیستمی است. این زیان کل سیستم را با بحران مواجه میکند چون انعطاف لازم را ندارند. وقفه شناختی، وقفه تصمیمگیری و وقفه اجرایی برای حل و اصلاح مشکلات در نظام دولتی وجود دارد. اینجا حیف و میل، اتلاف منابع و بالا رفتن هزینه وجود دارد. اما در نظام بازار تصمیم اشتباه متوجه شخص است، در نظام بازار واکنش سریع است و اشتباهات بر کل کشور تحمیل نمیشود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
نامه اسماعیل هنیه به رهبر معظم انقلاب
-
به یزدانی حسودی نمیکنم که المپیکی شده است
-
مجاز به تأخیر در واکسیناسیون نیستیم
-
مرثیه دختران دشت اندوه
-
منتظر تفسیر معاونت حقوقی رئیس جمهوری هستیم
-
بازار جهانی نفت در انتظار ایران
-
عبور پر خطر پرندگان مهاجر جهان از فراز ایران
-
ابررایانه «سیمرغ» زمینه ساز تحول دیجیتالی و ثروت آفرینی است
-
از بودجه نیم فیلم تا دلیل اعلام نشدن اسامی فیلمها
-
تهدید همیشگی کرونا، صرفنظر از امواج، رنگها و تبار ویروس
-
سند به مثابه سند آینده
-
سیاستهای مخرب در اقتصاد
اخبارایران آنلاین